توی اجیل فروشی شلوغ بود که یه زن و مرد با دوتا بچه اومدن داخل و منتظر بودن خرید کنن. زن یه لحظه از مغازه رفت بیرون و دوباره دوید داخل جیغ کشید مَمَد اقا بدو که موتوره بُردَن…! مَرده دوید بیرون و داد زد اّخ که بَدبَخت رَفتُم …! اّخ که بیچاره رَفتُم…! مشتری های اجیل فروشی و مردم در اثر داد و بیداد صاحب موتور جمع شدن و یه نفر گفت موتورت پشتِ ای وانته بابا داد بیداد نکن…! ظاهرا یه ماشین میخواسته از پارک در بیاد و موتور مزاحم بوده میاد موتور رو از رو جک پایین میاره میبره پشتِ یه وانت و وقتی از پارک درمیاد دیگه موتور رو سرجاش نمیذاره…!
مرد دوید رفت موتور رو اوُرد جلوی اجیل فروشی و بجای اینکه خوشحال باشه به زنش گفت: نِنِه سَگ مَگه نِگفتُم پَهلو موتور واستا …ها؟ امَدی تو گهِ کی ره بُخُوری …! زن گفت: بُخُدا مُو حواسُم بود یَکدِفه دیدُم موتور نیست..! مرد گفت: گوته خُوردی حواسِت بود … بزنُم تو سَرت صِدای سَگ بُکُنی؟ دست مرد که بالا رفت زن یه لحظه ترسید و چشماش رو بست…! بچه ها چادر مادرشون رو گرفته بودن و به دست باباشون خیره شدن…! مرد دستش رو پایین اورد و سوار موتور شد…موتور رو که روشن کرد به زن گفت: یالله توله هاتِه سِوار کُن برم…! زن اروم گفت: تُخمه نِمِخِری مَمَد اقا؟ مرد گفت : مَرگ مِخِرُم بَرات …مَرگ…! سوار موتور که شدن بغض یکی از بچه ها ترکید که مُو تُخمِه ماخام بابا… و مرد گاز داد رفت…!
…………………………………………………………
تلخ نوشته ها ( مسعود مشهدی ) 
جالب بود . ولي تخمه رو ثخمه ننوشتي ؟ ( تو تيتر )
آخی ! چقدر قشنگ و موثر نوشته ای ! واقعا دستت درد نکند . چه قلم زیبا یی داری. موفق باشی
آنرا در وبلاگم گذاشتم
عالی بود/میتونم اینو تو وبلاگم بندازم؟
ممنون
حمید
…………………………………………..
بندازید؟ 🙂
مختارید 🙂
چه عرض کنم….
از این نوع حیوانات در این مملکت خیلی زیاد موجود است
واقعیتی تلخ ولی جالب بود
ZIBA BOOD
انقدر دوست دارم بزنم زیر گریه …
آخر وحشی گری
خیلی قشنگ بود . کلی خندیدم و به قلمت آفرین گفتم .
کوتاه مختصر زیبا
خیلی قشنگ و تاثر گذار بود. حتا اگر واقعیت هم نداشته باشد اما من که باورش کردم چون خیلی ملموس بود. چرا واقعا زنها در بسیاری از خانواده ها احترام ندارند و باید با ترس و لرز مثل بچه های بی پناه زندگی کنند.
چه تلخ!
خيلي قشنگ بود. خسته نباشي همشهري.
اي احتمالا مال دور فلكه دروازه قوچان نبوده ؟!
…..
قشنگ نوشتي خيلي تلخ مزه بود
زيبا بود اما تلخ.يكي از صحنه هايي كه در هر دقيقه مشابه آن در همه جاي دنيا بخصوص ايران و مشهد رخ مي دهد
زري خانوم كجاش قشنگ بود .
مسعود خان خيلي تلخ بود . مي دونم كه از اين تلخ تر هم مي توني بنويسي .
كاش چند تا عكس از روزهاي قبل عيد از فلكه دروازه قوچان و صفي كه جلوي آجيل فروشي تشكيل شده بود مي انداختي و تو اين مطلب مي ذاشتي .
دمت گرم. لذت بردم و آه کشیدم…
بله هنوزم هستن از این مردا…فوق العاده مینویسین..مرسی
دلم از غم پاره شد برادر، اين چه حكايتي بود. حداقل آخرش مي گفتي واقعي نيست!
دمت گرم
خوبه موتور رو نبردند! وگرنه دیگه چه رویی را می خواست رو کنه!؟ هر چی سر این زنها میاد تقصیر خودشونه که اجازه می دهند هر کی هر کاری می خواد بکنه! هر چی می خواد بگه! حالا هر کسی تو یه سطحی! حتی در این سطح که تلخ نویس لج کنه و دستگاه تصفیه آب نخره!!
kheyli ziba neveshtin, ino migan Kam ovordane Aghaaa, va khali kardane Khit kari sare khanoom… zoresh be oon bichareh mirese dige…. maha say konim injoor nabashim
Vaghti keh too ieh keshvari tahsilat va kar kardane zanha ro mahdood mikonan, zanha ham bel-ejbar beh marda vabasteh mishan va majboorand ta gostakhi va zoorgoueye mardha ro tahammol konand
مسعود عزیز با درود و دلی پر درد و پوزش که این مطلب هیچ مناسبتی با مقاله وزینت نداره ولی جهت یاداوری و گرامیداشت میباشد,
رضا فاضلی هم رفت.
رضا فاضلی هنرمند و فعال سیاسی امروز درگذشت.
وبلاگ یار دبستانی
رضا فاضلی هنوز هم هست.
باید در ایران باشی و ببینی ، باید هر روز در این خیابانها و کوچه های هزار رنگ باشی تا به خوبی لمس کنی ، بخندی و سرمست شوی ، گریان و عبوس برنجی ، باید باشی و ببینی تا که دردت گرفت هیچ جایی برای فریاد نیست .
باید باشی و ببینی همه چیز را و همه کس را …. .
از حجر تا قجر ، از مدرنیته تا سنت ، از علم تا حماقت …. .
صندوق های صدقات ، شب جمعه ، امام زاده های اصلی و قلابی ، جمکران ، چاه جمکران
طرح توسعه چاههای جمکران ، نماز جمعه ، تاسوعا , عاشورا
همسایه نان ندارد ، بابا بیکار است ، آب قطع شده ، برادر 5 ماه است حقوق نگرفته اما علی اصغر تشنه بود.
مهریه چند ؟ عطسه کردی ، حتما چشمت کردن ، سفره رقیه توش چی می گذارن ؟
پیشانی های با سیب زمینی داغ شده ، قضات محترم شرع که تا طلاقی جاری می کنند زن مطلقه را دیگر ول
نمی کنند ، برجهای سر به فلک کشیده ، دانشجوی ستاره دار
آقا زاده ها ، ماشینهای چند صد میلیونی و ….
نمایندگان بسیار محترم مجلس ، مدیران نمونه ، رشوه ، فساد مالی …. امکان نداره .
قتلهای زنجیره ای ، قتلهای ناموسی ، حذف دگر اندیشان ، زندان ، شلاق ، اعدام ، داغ و درفش ؟
20 هزار میلیارد ریال هم از پول گاز پرید ؟
بدو سیب زمینی رایگان می دن !
بنزین آزاد لیتری چند … … .
این اراجیف رو هر روز می بینی و می شنوی هممون خیلی هاشو انجام می دهیم تازه خیلی چیزهای دیگه هم انجام می دهیم ، بگذریم … .
می گن چند ماه بعد از انقلاب مردم اومدن تو خیابون البته اکثرا خانومها بودن و در یک میتینگ یکی از شعارهاشون این بود : ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم .
حالا هم یکسری آدم از جمله من گردن شکسته اومدیم گفتیم بابا ما هستیم ، یعنی واقعا دوست داریم که باشیم
اما خب نمیشه دیگه تو حق نداری حتی آدم باشی ، تو حق نداری تا بهت اجازه ندادن حتی نفس بکشی چون عرش کبریا به لرزه می افته ، چی اظهار نظر کردی ؟
غلط کردی بگیرین این پدر سوخته ها رو سرب داغ بریزین تو حلقشون بعد ببندینشون به یک موشک
شهاب 3 …. .
فاضلی آمد در مسیر زندگی در سراشیبی ها و سر بالایی ها مثل من و تو همراه و همسفر بود .
اما به من تو گفت ای پسر ، ای برادر ، ای خواهر ، ای مادر و پدر پیرو خرد باش
تنها و تنها همین : پیرو خــــــرد باش .
این من و تو هستیم که باید با خود کنار بیاییم ، این تصاویر را هر روز می بینیم و خواهیم دید
این ومن و تو هستیم که باید فکری برای حل مشکل خویش کنیم
این من و تو هستیم که باید پیرو خرد شویم تا دیگر همه تصاویر بد از جامعه مان رخت بپوشند .
تا دیگر نباشد ، فقر ، کودک خیابانی ، فحشا و فحاشی ، دروغ و ستم ، رمالی و حرف مفت
کلاه برداری و شارلاتانی ، دکان دار دین و ناموس و ….. .
فاضلی نرفته است از میان ما اگر من و تو همواره پیرو خرد شویم .
فاضلی تنها دیگر جلوی دوربین تلویزیون نمی رود اما هر روز در برابر دوربینهای چشم من و تو خاطرش و در تمام سلولهای تنمان کلامش جاری و ساری است .
یادش گرامی باد .
آری فاضلی هنوز هم هست تنها اگر من و تو پیرو خرد باشیم .
علی یار دبستانی با خاطری شکسته و ذهنی درهم از شما پوزش می خواهد اگر اینگونه سخن گفت .
13. 4 . 2009
وای…. دلم گرفت
حالم بد شد. تو رو خدا این جوری ننویس. ما به اندازه کافی خودمون می بینیم و می کشیم و می چشیم آن چه را که باید ببینیم و بکشیم و بچشیم. اگه می خوای بفهمی ما چه جور متنی رو دوست داریم، یا چه سوژه ای رو، ببین پرفروش ترین فیلم تاریخ مون و زمان حال مون چیه. هیچ کاری هم نداریم که کارگردانش کیه و چه حرفایی زده و چه کارایی کرده. پشت و وارو می زنه ما هم هر هر می خندیم و احساس می کنیم که دلمون خنک شده. پس تو هم علارغم سابقه سیاهی که داری و جزو عوامل مشکوک الحال و مهدورالدم محسوب می شی، اگه به جای نوشتن این واقعیات یه خورده پشتک وارو بزنی و ادا در بیاری، هم حال و روز ما بهتر می شه و هم یه دعایی در حق دنیا و آخرت خودت می شه. اصلن برو تو همون ستاد شیخ اصلاحات با ممدلی گل بگین و گل بشنفین. هردوتا تون هم وبلاگ تون پر خواننده تر می شه…..
بدرود
واقعا اسف باره.اما دنیا همینه دیگه اونی که زور داره زور میگه همین!
سعی کنیم ما اینجوری نباشیم و وقی یکی رو ضعیف تر از خودمون پیدا می کنیم آدم باشیم نه یه حیوون وحشی!
عالی بود مسعود گرامی
و واقعا تاسف باره.باید گرگ باشی تا ندرندت!همین.
متاسفانه کشور ما یک جنگل هست با حیواناتی بسیار از این جنس که بیان کردی البته بلا نسبت دوستان.
لعنت به این جور مردای بد دهن کثافت. که از خودشون واسه زن وبچشون فقط تنفر میزارن و روح زن و بچشون و ویرون میکنن. خاکککککک بر سرش کنن.مردک حروم لقمه ی وحشی آشغال
سلام
خسته نباشید
اولین و بزرگترین سایت سرگرمی مشهد راه اندازی شد
از همکاری شما خوشحال می شویم
پینوشت : لطفا در سایت عضو شوید
سایت : http://www.mashhadpatogh.com
برا چی وب تو رو فیلتر کردن داداش؟
تا امروز همیشه هروقت رفته بودم مشهد عادت داشتم که برم فلکه دروازه قوچان و با بوی کره تلمکی ماست بندی اول بالا خیابون و اون آجیل فروشه وسط میدون حال کنم، اگرچه سالهاست که ماست بندیه دیگه نیست
اما میدونم اینبار که برم مشهد تا برسم به دروازه قوچان، دلم میگیره
مردائی که تو این دنیا فقط هر وقت زور بهشون مییاد بلدن سر زن بدیختشون خالی کنن و از زور مردونشون سواستفاده کنن .پدرم شوهرم همه مثه هم متاسفم واسه همه اون موجوداتی که زن بدنیا میان
نسیم جان؛
متاسف نباش برای اون موجوداتی که زن به دنیا میان. برای اون مردهایی متاسف باش که از لحاظ شخصیتی این قدر ضعیف هستند و برای اون زنهایی که همچین مردهایی را تحمل می کنند! می تونند قبول نکنند که حرف زور بشنوند…چیه ؟! پای بچه هاشون نشسته اند؟! همون بچه ها ممکنه وقتی بزرگ می شوند اونها رو سرزنش کنند که چرا این وضع را تحمل کردند! جدا بشوند از گشنگی می میرند؟! اگه بحث سطح پایین تحصیلات یا فقره، دیگه این جور صحنه ها رو نباید توی شهرهای بزرگ ببینیم. اگه هست، علتش اینه که خودشو سرشون را پایین تر می آورند که ….
خیلی تلخ بود. بعد همه ملت اینطور ابیوز رو میبینند و ساکت رد میشن. ما به ستم کشی و ستم کاری عادت کردیم انگار!
مُنُم تخمِه مِخوام ممد اقا
کل خانواده درب و داغون بودن ها!
اون از مردِ..چه گویم که نا گفتنم بهتر است.
اون از زنه که هم گیج بود ، هم زبونش…
اونم از بچه هه که وقت نشناس ، داد و هوار و فحش دهی و فحش خوری ننه باباشو نمی بینه…
چرا یکی نمیگه از بدبختی مردی که تمام زندگیش موتورش یوده
چرا از فشار اقتصادی نمیگه
چرا از درد اون مرد نمیگه
چرا کسی چیزی نمیگه …
نوشته هات درست مثل یک عکس هستند خوب زوم میکنی کادر بسیار مناسب و عالیترین لحظه ها و سوژه جالب و از همه مهمتر نگاه تو و اینکه دست بکار میشی و به سمع و نظر ما میرسونی