بچه که بودم نزدیک خونَمون مطب دکتر شیخ بود….! اقا این دکتر شیخ یه انسان به تمام معنا بود….! بیشتر مریضاش از دهات میومدن پیشش و از مردم نه تنها پول نمیگرفت بلکه داروی مجانی هم میداد به اونایی که وضعشون خوب نبود….! یه سبد پلاستیکی گوشه مطبش بود که اگه کسی دوست داشت پولی بده میریخت داخل اون سبد و دکتر نگاه هم نمیکرد به پولی که مریض داده….!
دکتر شیخ خدابیامرز جای مهر روی پیشونیش نبود….! انگشتر عقیق هم دستش نبود…! ریش هم نداشت…! تازه اَلکُلی هم بود….! اما انسان بود….! شریف بود…! مَرد بود…! حیف شد که مُرد…!
حالا تو خیابون مولوی مشهد یه دکتر هست که ریش داره و جای مهر نماز روی پیشونیشه…! چار تا انگشتر عقیق هم توی انگشتاشه….! یه شب پدر و مادری بچه کوچکشون رو بردن پیش این دکتر و هزینه درمانش شد 64 هزار تومن…! تمام پولی که این پدر ومادر داشتن شصت هزار تومن شد که دکتر گرفت و گفت چهار تومن دیگه روکه آوردین نسخه ونوار قلب رو بگیرین….!!
توی اون هوای سرد این پدر ومادر با یه بچه مریض کنار خیابون اونم بدون پول….! یه تاکسی گرفتن رفتن خونه یکی از اقوام ازش پول گرفتن دادن به تاکسی ….! توی مطب این دکتر بودم که زن با بغض این قضیه رو برام تعریف کرد و گفت که دلش خیلی شکسته از دست این دکتر…! اومده بود چهار هزار تومن رو بده نسخه ونوار قلب رو بگیره…!
روحت شاد دکتر شیخ…همون بهتر که نیستی ببینی چه ادمایی لقب دکتر رو دنبال کونشون میکشن و ادعای مسلمونی هم دارن…روحت شاد مَرد…!
تلخ نوشته ها ( مسعود مشهدی ) 
پس یره تو هم که بچه محلِ مویی.مویم بچه مجسمه هستوم !!! یادش بخیر چه دورانی بود.
روحش شاد
عین این دکتر مشهدی هم در کرمانشاه بود به نام دکتر زنگنه ( واقعا″ خدا بیامرزدش ).این بزرگوار نرخ نداشت و هرکس موقع خروج اگر دوست داشت مبلغی-فکر میکنم حد اکثر دو تومان، منظور بیست ریال- به متصدی دفتر او میداد و اگر پول خرید دارو نداشت ، همان شخص یادداشتی به داروخانه ای که طرف حساب مرحوم دکتر زنگنه بود میداد و داروخانه داروی مورد نیاز بیمار را مجانا″ به بیمار می داد ودر آخر ماه با دکتر تسویه حساب میکرد.امروزه متا″سفانه پزشکان میخواهند با نرخ پزشکان آمریکایی و معادل دلاری از بیماران خود ویزیت دریافت کنند( که اینها نه سواد و نه عملکرد و نه اخلاق حرفه ای معادل پزشکان آمریکایی ندارند ).اولین شگرد دکتران این است که روحیه بیمار را تضعیف نموده و او را بترسانند تا او حاضر شود به انواع آزمایشات و عکس برداری های بسیار گران و اکثرا″ غیر ضروری تن در دهند.
البته همه ی دکتر ها اینطور نیستند مثلا من خودم دانشجوی پزشکی هستم و با خبر میشویم از طرف دانشگاه که تعداد زیادی از دکتر های قلابی متاسفانه وارد جامعه ی متشخص پزشکان شده اند و حتی اعمال زیبایی را بطور غیر مجاز انجام میدهند شاید این شخص از همین دکتر قلابیاست
اتفاقا ایشون دقیقا پزشک نازنین هستند و شما دوست بزرگوارم، هنوز دانشجو هستین که تصور میفرمایید اخلاق پزشکی امروز، یا اخلاق حرفه ای دیگه ، این عفریته های بزک کرده، زیباست. وقتی دانشجو بودم فکر میکردم که یعد از قارغ التحصیلی یک ون فولکس واگن (اسمش فکر میکنم ترانسپورتر بود) میخرم و از این روستا به اون یکی میرم و مردم رو درمون میکنم.
دکتر شیخ، اگه اسمش تا ابد درخشانه، به دلیل اونه که خونه تو سجاد و فلان اس ال کا و بیسار استیک رو بخودش حروم کرده بوده نه اینکه چون علم الابدان خونده بوده. دکتر شیخ اگه بزاز هم میشد، حاجی عابدزاده میشد، تعمیرکار میشد، خیامی در میومد، از بلور فروشی شروع میکرد، میشد حاجی هاشم نیا.
مهم نیست برادر من، نه من بدم و نه تو، همه ما خوبیم اما عالی هامون کوروش وابوعلی سینا و دکتر شیخ بودن، از نسل دکتر شیخ ها یا یه سنگ قبر مونده یا یه پیرمرد، پیرزن مچاله و دولا و تق و توق عصا. نه اینکه من و تو بد باشیم، زمونه عوض شده. صدای سرکوکا تو قوطی دکتر شیخ همونقدر اونو راضی میکرد که من و ما رو صدای آروغ بعد از شیشلیک ارضا میکنه.
من تا فهمیدم که آدم طبابت نیستم، تا فهمیدم دکتر شیخ چقدر عرضه و عزت نفس داشته، آی زجر کشیدم، آی زجر کشیدم اما بالاخره فهمیدم و صمیمانه آرزو میکنم که تو دانشجوی نازنین مثل من و خیلی های دیگه به دیوار نخوری و آخرش یا مثل من کارمندی کنی یا دنبال شیشلیک بری.
مملکت و بخصوص مشهد نیاز به دکتر شیخ داره وگرنه سرت رو بگردونی دور تا دورت شیشلیک خور و شیشلیک دوست ریخته.
شاد باشی و سربلند
ممنونم امینی بچه گنبد سبز
مطلب شما مرا یاد دکتر شاه‌حسینی در جوادیه تهران و دکتر نیک‌زاد در گوهردشت کرج انداخت، دکترهایی انسان دوست، مردمی، با‌وجدان که هر کاری از دستشان برای مداوا و کمک به بیمارانشان بر‌می‌امد کوتاهی نمی‌کردند، یادشان بخیر
کاش اسم این دکتر پیشانی سیاه را هم مینوشتید تا همشهریان مشهدی بدانند با چه جانوری طرف هستند! .
اين نوشته شما چقد ملموس و آشناست.نمونه دكتر پيشونى سياه زياد ديدم.من دخترم بعد از تولد تحت نظر يك پزشك سرشناسى بود كه خودشو پروفسور معرفى ميكنه.تو صدارو سيما هم چند بارى من مشاهده اش كردم.اين پروفسور با اينكه مسن هم هستند متأسفانه با فريب دادن والدين واكسنهاى اضافى فراوانى به بچه هاي كوچولو تزريق ميكنن اون هم به قيمت گزاف،همون واكسنهاى كه تو خانه هاى بهداشت مجاني هستش.مثلأ پنج سال پيش واكسى ٦٠هزارتومن ميزد.من وقتى با اصرار زيادشون برا تزريق واكسنى كه ماه قبل براى دخترم تزريق كرده بودند،روبرو شدم شك كردم.بعد كه به يك پزشك ديگه مراجعه كردم از تعجب خشكش زده بود كه خيلى بيشتر از نياز و استانداود جهانى به بچه من واكسن زدن اونم واكسناى كه لازم نبوده.نميدونستم بخاطر زجر دخترم ناراحت باشم يا اين پروفسور بى وجدان با اين كب كبه و دبدبش فقط كافيه تابلو مطبش (دكونش)تو خيابان دولت ببينيد تا متوجه بشيد
مسعود جان خیلی خوب شد که از دکتر شیخ نازنین گفتی و یا دوستان دیگه از دکتر های نازنین دیگه ایی اسم بردند . روح همه شون شاد که مطمئن هستم خدا هم از وجود این جور بنده هاش چه پزشک یا غیر پزشک شاده . بنده هایی که عشق و حالشون پول و ماشین آنچنانی و الی آخر نیست بلکه حال میکنند وقتی که برای لحظه ایی حتی فقط لحظه ایی زندگی رو برای بقیه آسونتر میکنن . حالا تو هر موقعیتی که هستند . اینا کسایی هستند که به کارشون و شغلشون شرافت میدند نه کارشون و شغلشون به اونا . اما چه میشه کرد که بعضی وقتا تویه شریفترین شغل ها بی شرفترین آدما هستند .
جسم و روحت شاد و قلمت آباد .
قربونت بشم مسعودجان دقیقأ میدونی چی بایدبنویسی .چیزهایی که سالهاست در ته دل بسیاری ازما لانه کرده و شما هرازچندی بایک نیشتر بیرونشون میکشی تا کمی احساس سبکی کنیم
البته این امر فقط مختص پزشکان نیست فضای جامعه سرد و بیروح امروزی باعث شده ویروس منفعت طلبی و سودجویی به اضافه میکروب بی تفاوتی و بی وجدانی در وجود اکثریت افرادجامعه نفوذ کند و دیگر نه پزشک نه بقال نه قصاب نه نانوا و نه هیچ شاغل دیگری حتی بویی از جوانمردی هم شغلان خود در دهه های گذشته نبرده باشند البته نمی توان به طورمطلق نام برد اما امروز دکترشیخ ها بسیار نادر و کم یاب هستند و دکترهای پیشانی پینه بسته فت و فراوان
دکتر شیخ یک موتور سیکلت هم داشت که مثل آمبولانس باهاش به خونه مریض ها میرفت.
اسلام و قرآن نمی گوید به انگشتر عقیق و پیشانی نگاه کنید بلکه به امانتداری و صدق گفتار و رفتار توصیه شده.
آقا بی‌زحمت دین رو تو این معامله وارد نکن. موسی به دینش عیسی به دینش