يه لكه گوشت بود كه خريدمش….! بدون پر با يه نوك گنده…بد قيافه بود…! با سرنگ بهش غذا ميدادم… بيسكوييت مادر رو توآب جوش حل ميكردم ميريختم توي سرنگ و با نوكش شلنگ سرنگ رو ميگرفت منم خالي ميكردم توي حلقش تا كم كم بزرگ شد و اب و رنگي گرفت…خوش قيافه شد…! اسمش عزيز اقاست طوطي من…!
قند كه بهش ميدم قشنگ با يه پاش ميگيره بعد با نوكش كم كم قند رو ميتراشه ميخوره و يك دستت درد نكنه هم نميگه …! فقط صداي زنگ منزل و زنگ گوشي موبايلم رو خوب ياد گرفته و گاهي سركارمون ميذاره…! ديروز اومدم بهش قند بدم به جاي اينكه قند رو بگيره نوك زد به دستم كه عصباني شدم گفتم: اين به جاي دستت درد نكنه بي حيا…! نمك خوردي نمكدون ميشكني حالا…! بشكنه دستم كه زحمتت رو كشيدم تا بزرگ بشي …! فرهنگ نداري تو ..شعور نداري …لياقت نداري…!.يه جو معرفت نداري كه بشناسي كي ازت مراقبت كردم اين چند وقت…! اينه مزد زحمتاي من بدقيافه…چينگ ميزني حالا…؟! اينارو با صداي بلند بهش ميگفتم … زل زده بود تو چشمام نگاه ميكرد…! حس كردم حرفام روش تاثير گذاشته و خجالت زده شده حسابي …شروع كردم به نصيحت كه : عزيز جان من كه بد تو رو نميخوام كه …! اب و دونت كم شده …من سيب كه ميخرم اول به تو ميدم بعد خودم ميخورم كه …! تخمه برات ميخرم…قند بهت ميدم…! تو هم يكم معرفت به خرج بده مهربون تر باش با من قربونت برم…! سرش رو انداخت پايين و هيچي نگفت…! احساس كردم ديگه زيادي دارم شماتتش ميكنم و حسابي ديگه پشيمون شده و رفته توي فكر اين كار زشتش…! با خودم گفتم حالا خوبه كه از دلش دربيارم طفلي رو…! سرم رو بردم جلو تا كله اش رو بوس كنم يهو محكم نوك زد به لبم كه خوني شد آخَم رفت هوا…! هرچي فحش از دهنم در اومد نثارش كردم طوطي چش سفيد نمك نشماس بي لياقت رو…!
اسمش عزيز آقاست طوطي من…!
تلخ نوشته ها ( مسعود مشهدی ) 
آقای خود خواه مجبور نیستی یکی و زندانی کنی بعد انتظارات بیجا داشته باشی. حقته. طوطی تو طبیعت با هیشکی کار نداره اما حتی طوطی هم تو زندان وحشی میشه مثل ما تو ایران.
اینکه طوطیه هرجی بهش نیست . گاهی آدمها هم یه همچی کارایی می کنن.اونجاست که آدم عمیقن درد میکشه.
سلام
خیلی وقته وقت وبلاگ خوندن ندارم.این هفته تو دانشگاه ما کنفرانس فرماندهی و کنترل بود یکی از حامی هاش هم سپاه بود و قرارگاه خاتم و …استاد محترم من هم گیر داده بود که ما به عنوان شاگرداش باید حاضر باشیم.خلاصه که من تو بخش پذیرش بودم.چه قیافه هایی که ندیدم.اسم رو کارت یکی که از سپاه بود ‹مسعود مشهدی’بود.هی نگاش کردم و هی فک کردم نکنه شمایی و من 2و3 سال سر کارم.میشه شفاف نمایی کنی؟
فروغ جان نظر خودت چيه…؟ اينكه من بگم بودم يا نبودم اصلا فرقي در قضيه نميكنه چون خيلي راحت ممكنه دروغ بگم…. وقتي ميگم نظر خودت چيه اين مهمه كه تويي كه نوشته هاي من رو خوندي و اون شخصيت كذايي رو ديدي ميتوني اين دوتا رو به هم ربط بدي يانه …جواب پيش خودته نه من 🙂
نکنه راستي راستي فکر کرديد اسمش همون مسعود مشهدي
نه بابا انو کس و کارهاي خودشم هم تا همين چن وقت پيش
نميشناختنش اون اسم يه سردار سپاهو برا رد گم کردن انتخاب
کرده يه مار مولکي اون هنو نشناختين انو.
نه مسعود جون
باز اين فضولي كرد 🙂
من هیچوقت از حیوون تو قفس خوشم نمیاد ولی این حیوونا معمولا نسلهای متمادی تو قفس زاد و ولد میکنن و شاید نمیدونن آزادیه چیه. سگ و گربه رو دوس دارم چون میتونن آزاد بگردن (گربه‌ها بیشتر) و اگه روزی باغی داشته باشم حتماً سگ میگیرم.
یاد روزایی افتادم که میرفتم روستا و با سگای گله دنبال گوسفندا میدویدم. کاش این تفکر احمقانه سگ نجسه رو تو کلم نکرده بودن و بجای یه لمس ساده میتونستم بغلشون کنم.
منم از حیوون تو قفس خوشم نمیاد.عاشق گربه هستم .سگو همینجوری نه بخاطر اینکه بعضیا میگن نجسه از گربه کمتر دوست دارم.ولی مگه پرنده تو قفس هم زادو ولد میکنه؟
پرنده توي قفس هم زاد و ولد ميكنه اما من اين جوجه طوطي رو خريدم
حوات کو پس؟
گربه خیلی ملوسه، وقتی نگات میکنه هر خواهشی داشته باشه تسلیمش میشی!
یه گربه داشتیم مث سگ میترسید، حرفیو بهش میگفتی گوش میکرد. مشکل گربه اینه که خیلی موهاش میریزه. والا چنگ زدنش به اینور و اونورو میشه تربیتش کرد اینکارو نکنه.
بعضیا خیلی حوصله دارن که سگ و اینا رو میشورن (آخه این دیگه میشه حیوون؟)
من نگويم که مرا از قفس آزاد کنيد
همدمي بهر من آريد مرا شاد کنيد
بیا اینور آب اینقد همدم هست که نگو 😉
پ.ن: نه آقا شوخی بود، پانشی بیای اینور یهو
سلام مسعود جان، پسر منم يه جوجه كاسكو بزرگ كرد خيلى جيگر بود قدرشو بدون عجيب حيوون باهوشيه! خيلى هم حسوده، حتما يه كارى كردى حسوديش شده مثلا بچه كوچيك يا يه حيوون ديگه رو جلوش ناز كردى يا تحويل گرفتى،باور كن راست ميگم! ضمنا از صداهاى ناگهانى و بلند مثل ترقه دور نگهش دار، طوطى من از سروصداى ٤شنبه سورى ترسيد و ديوونه شد و ديگه هم خوب نشد، زود هم افسردگى ميگيره! تورو خدا مواظبش باش!١
کم کم واسش آستین بالا بزن… با زبان طوطی ایش گفته نیاز به یکی داره که بوسش کنه دیگه!
این فقط طوطیا نیستن که این نیازو دارنا
راس میگیا… منم این نیاز رو دارم 😦
آخیییی، میخوای واست یه طوطی بخرم؟ 😈
نه خیر …. خودم یه بلبل خوش زبون دارم… 🙂
پس دردت چیه؟!!
دردی ندارم که…
نظرم اینه که تازگی ها فهمیدم گور پدر همه چی…..تازه رسیدم به حرف اونا یی که دغدغه ها و نگرانی هامو مسخره میکردن…اونا که پول در آوردن واسشون مهم بود یا نهایتا اگه خیلی مثبت بودن،معدل الفی و پذیرش و ….
من از تریبون شما میخوام رسما اعلام کنم خاک تو سر همه چی…..
منم الان میخوام به شدت این ارشد کوفتی تموم شه،مهندس خفن(!!!!)شم برم پول در آرم و همین و همین
اونو گفتم جاست واسه این که اون روز وسط سمینار یهو یاد شما افتادم سردار محترم سپاه خودی:)
پول میخوای واسه چی مهندس خفن؟ 😈
یه عکس جدید از عزیز آقا بزار ضمنا از مغازه پرنده فروشی طوطی خریدی؟ چند تومن شد؟
لطف کن و مطالب رو برام میل کن وحتا نطرات رو هم بفرست . مخلص شم بچ لر .تنوین والف مقصوره ….. ترک کردم . بابت مطالبت جداگانه برات مینویسم ..عالی ان باور کن .چه کنم بعض وقتها وی پی ان هم ازکار مافته .محکم کاری بد نیست.ما به یره میگییم کره کوره