بسیجی نسل من گلوله و ترکش داغ خورد و سوخت…! در گاز خردل نفس کشید و در خاک غربت اسارت …!

نسل حاضر فکر میکنه بسیجی یعنی یه عده ادم نفهم که فقط یاد دارن ساندیس بخورن و مردم رو کتک بزنن…! نسل حاضر فکر میکنه بسیجی یعنی دشمن مردم….یعنی دشمن ازادی…! نسل حاضر فکر میکنه بسیجی یعنی یه ادم دهن گشاد که همه جا حضور داره و فقط بلده شعار بده…! نسل حاضر فکر میکنه بسیجی یعنی یه ادم مسلح که از روی پشت بام مسجد به مردم شلیک میکنه…! یه چند وقته میبینم برای این نوع بسیجی ها جوک و لطیفه هایی میسازن که همه حکایت از بی عقلی / کند ذهنی / تحجر / و دگم بودن اونهاست…!

اما بسیجی نسل من هیچکدوم از این خصوصیات رو نداشت…! بسیجی نسل من درب مغازه اش رو قفل میکرد لباس رزم میپوشید و دختر چهار ساله اش را میبوسید و با زن و زندگی خداحافظی میکرد و راهی جبهه میشد…با علم به شهادت یا معلولیت…! بسیجی نسل من مدرسه و دانشگاه رو رها میکرد دست پدر و روی مادر را میبوسید و با شوق به جبهه میرفت…با اگاهی از اسارت…یا شهادت..!

بسیجی نسل من نه به دنبال منافع مادی بود و نه شوق غنیمت گیری داشت…نه تشنه ساندیس بود….! بسیجی نسل من ته مانده اب قمقمه اش را به اسیر عراقی میداد و زخم پایش را با چفیه اش میبست در حالی که خود تشنه لب بود و زخمی…! بسیجی نسل من مهربان بود…انقدر مهربان که با کلاه اهنی اش اب می اورد برای گیاه تشنه در بیابان…یا ته مانده نان سفره را ریز میکرد برای پرندگان….! بسیجی نسل من ایران و ایرانی را دوست داشت …او متجاوز نبود…! او متجاوز کش بود…!…! بسیجی نسل من ( نان ترکشی ) میخورد با اب داغ قمقمه و میجنگید با دشمن ایران نه با ایرانی…! بسیجی نسل من روی مین میرفت برای ایران… برای تو…برای ما…بدون منت… بدون چشمداشت…! فرمانده من پایش در کربلای پنج قطع شد…! برای دفاع از وطن…وطن من…وطن تو…وطن ما…!

بسیجی نسل من گلوله و ترکش داغ خورد و سوخت…! در گاز خردل نفس کشید و در خاک غربت اسارت …! ایا تو هم میتوانی…؟ بلوف نزن…! فکر کن بعد حرف بزن که حرف زدن اسون ترین کاریه که ادما میتونن انجام بدن…!

64 دیدگاه برای «بسیجی نسل من گلوله و ترکش داغ خورد و سوخت…! در گاز خردل نفس کشید و در خاک غربت اسارت …!»

  1. گفتي : ایا تو هم میتوانی…؟ بلوف نزن…! فکر کن بعد حرف بزن که حرف زدن اسون ترین کاریه که ادما میتونن انجام بدن…!
    و اين سوالت به نوعي استفهام انكاري يعني تو نميتواني…
    ولي نسل من هم در روزهاي داغ خرداد زير باتون و گلوله و شكنجه و كتك براي هدفش براي آرمانش رفت و جنگيد.اون هم چه جنگي؟جنگي نه با غريبه كه با هم زبان خود … اون هم با دست خالي ودر مقابل يه لشكر با ساز و برگ… باز صد رحمت به دشمن عراقي كه رحم و مروتش بيشتر از اين برادر به اصطلاح بسيجي امروز بود…
    همه اينارو گفتم كه بگم نسل منم شجاعتشو ثابت كرده…بلوف نميزنه…مرد جنگه…اينو هيچوقت فراموش نكنيم.

    1. من منظورم به اون که باتوم خورد و زندان رفت و شکنجه شد نبود… منظورم اون کسانی بودن که فقط بلد هستن حرف بزنن و تحریک کنن…از خودشون دوست ندارن مایه بذارن… کنار گود نشین و داد بزن لنگش کن هستن..!

  2. این آدمها هستند که به یه نام یا مکان یا زمان ارزش می دن نه اونا به آدما.
    بسیج فقط یه اسمه، به حرمت یه اسم نمیتونن واسه خودشون شرف بخرن.

    1. معلم هم یک نام هست و قطعا از یک معلم توقعاتی هست در جامعه…معلم بد هم هست اما در کل معلم یعنی تعلیم دهنده…!

  3. نوشته ات اگرچه 99% درسته اما این رو بگم بعضیا فکر میکنند اوون زمانیکه خودشون در یک مجموعه ای بودند اونجا بی عیب بوده اما چنین نیست!!!!!

    1. درود بر جناب خوارج
      در اون زمان هم بسیج بی عیب نبود …اصلا بی عیب معنی نداره…! منتها من توضیح دادم منظورم کی و چی بود.

    2. درود بر جناب خوارج
      در اون زمان هم بسیج بی عیب نبود …اصلا بی عیب معنی نداره…! منتها من توضیح دادم منظورم کی و چی بود.

  4. وقت اش رسیده که نویسنده وبلاگ کمی از اعتقادات اش گذر بکند ، بس_یجی هایی که در نوستالوژی های نویسنده زندگی می کنند نیز دچار آرمان گرایی افراطی هستند، بخشی از حقیقت این است که پاره ای از کارهایی که آنها انجام داده اند منافع ای برای ما در پی داشته اما دلیل نمی شود آن ها را انسان هایی منزه و درستکار بدانیم. همه تفکرات اینان از یک چشمه نشات می گرد و شدت جریان آن یعنی افراط ، همه چیز را در هر زمانی تخریب می کند. خطوط فکری انسان های خوب ای که شما نشانی شان را می دهید با جانشینان امروزی شان یکی و موازی است، اینان همانند که دیروز شان مایه آه تاسف امروز بعضی ها از جمله نویسنده گشته ، اینها نیز کار گذشتگان خود را ادامه می دهند. واقعیت را بپذیریم.

    1. منکر نظر شما نیستم اما اعتقادی هم به اون ندارم گرچه ممکنه در مورد بعضی از اونها درست باشه که هست…

  5. آقای مسعود مشهدی عزیز؛
    با کمال احترام به کسانی که جانشان رو کف دستشون گذاشتند و به جبهه رفتن و از خاک وطن دفاع کردند (که دستشون رو می بوسم)، تنها جهت یادآوری عرض می کنم که اون بسیجی فقط بخشی از بسیجی بود. همون زمانش هم یک عده ای به نام بسیج و حفاظت از خون شهید و … مشغول دستگیر کردن شهروندان عادی توی خیابانها به بهانه های واهی بودند و تو خونه های مردم می ریختند و ایست بازرسی می دادند و ماشینها رو می گشتند و نوار کاست را می شکاندند و همان زمان به قول خودشون در دوجبهه داخلی و خارجی می جنگیدند و دشمن داخلی هم از قضا عینک بالای سر زده و موی طلایی و سولاریوم نبود. بلکه اصلا عینک آفتابی به خودی خود مظهر فساد بود و دشمن، همون زن مانتو شلوار مشکی پوشیده ای بود که موهاش از زیر روسری مشکی بلندش بیرون اومده بود.

  6. حالا همه بسیجی های نسل تو که نمردن ؛ بعضی از باتوم به دستهای امروز همونایی ان که دیروز هم بسیجی بودن مثه همین سردار قاسمی مثه همین آقای نوباوه که تو یه مصاحبه کفت تعداد 27 کشته که چیزی نیست ما تو جاده ها مون بیشتر از اینا در روز کشته میدیم
    آقا اسم بسیجی تقدس نداره مهم همون وطن دوستی و ظلم کشی بود که قبلیها داشتن اینا ندارن

    1. هستن کسانی که جبهه بودن و امروز هم اسلحه بر روی همین مردم کشیدن ولی هستن بسیاری هم که که جبهه بودن و امروز باتوم میخورن از همون افراد و از همون تفکر…

  7. میبینُم باز برگِشتی اینجِه!
    خوشال رِفتُم. ای وردپرس بِترَه.
    بسیج اونموقع هم خیلی ایراد داش، میدونم که تو هم میدونی و منظورت این نیست که بسیج عاری از عیب و ایراد بود اما اینو گفتم چون بعضیا تا اسم بسیج رو میشنون فکر میکنن همشون مثه همین ساندیس‌خورای امروزی بودن.
    متاسفانه ما مردم وقتی گیر میدیم به یه چیزی تا جر ندیم طرفو ول کن نیستیم، به شرطی که به خودمون آسیب نرسه اما خدا نکنه قرار باشه مایه بذاریم از خودمون، انوقت دیگه ما نیستیم.
    اونموقع بسیج هر کی و هر چی بود، اگه لات بود یا بی‌دین، اگه بچه مثبت بود یا ک.ن کن، اگه خوب بود یا بد. اینقد جسارت و همت داشت که با علم به اینکه ممکن بود دیگه برنگرده یا ناقص برگرده، پاشه بره جنگ.
    متاسفم که حالا یه عده‌ای عافیت طلب نشستن و هرچی از دهنشون در میاد میگن. اما نمیدونن درد شیمیایی چیه، اما نمیدونن بدون دست یا پا بودن یعنی چی، اما نمیدونن 10 سال بعد از پایان جنگ براثر گلوله‌ای که تو بدنت جا خوش کرده مردن یعنی چی!
    به نظر من واژه بسیج رو نمیشه کاریش کرد و این مزدورای امروزی هم بسیجی هستن. اما ماهیتاً از زمین تا آسمون فرق دارن. اونا رفته بودن تا از وطن و ناموسشون دفاع کنن و تو این راه از جونشون مایه گذاشتن. اما اینا اومدن تا مقابل مردم خودشون واستن، ساندیس بخورن و تجاوز کنن و بکشن.
    بسیج واسه من واژه مقدسی نیست، اون آدما هم مقدس نبودن. اما مرد بودن. هر کی و هر چی بودن رفته بودن تا از آب و خاک و ناموسشون دفاع کنن و این از اون مواردیه که بهش میگن مردانگی، غیرت

    1. سلام بر پسر بد
      وجدانا اینجه خیلی بیتره 🙂

      یکی از دوستان میگفت توی این دنیا هیچ چیز اینقدر مقدس نیست که نتونی نقدش کنی … با نوشتن این پست فقط خواستم یادی کنم از بسیجی های اونجوری…!

  8. مُگُما یره،
    ما مِردُم رَ هر کار کنی‌یا طرز فکرِمان بسیجیَه (هیئتی خودمان)، او مِثِلا روشنفکرش یَگ جور، بقیَم یگ جور دِگَه! بِرِ ای مُگُم تِفَکر بسیجی چون وختی گیر مِدَه به طِرَف مقابلش مِخه از ریشَه بِکِننَش! همینا که مِگَن بسیجیا همشا تِم فکریشا یکیَه، خودشا بسیجیَن و خِبَر نِدِرَن. اینا فِقَط مَخَن حرفشانَه به کرسی بِشِنَن و بس! اینا خیلی مِفَمَنا دست کم نگیرِشان! مِدِنَن دشمن چیَه! خیلی با دل و جراتن! خیلی سیستماتیک کار مُکُنَن (مِثِلا اگِر دزد بیَه خانَشان و اسباباشانه بار بِزِنَن، جلو نِمِرَن درگیر بِشنا، سیستماتیک کار مُکنن، زنگ مِزنَن پلیس تا بیَه او دزدای نامرد رَ دسگیر کُنن. البته اگر بِتِنَن چن تا عکسم از او دزدا میگیرَن تا به پلیس کمک بِشَه!)
    ماها خیلی خوب بلدیم بشینیم دور گود و بگیم لنگش کن، بعدشم کلی به اونی که تو گود بدوبیراه میگیم که اگه چنین و چنان میکرد خیلی بهتر بود.
    من هیچ تعلق خاطری به بسیج اونموقع ندارم. اما گاهی دلم میگیره وقتی میبینم کیا چه بلاهایی سرشون اومد و حالا لجن مال شدن.
    بگذریم
    مُگُم مَسود ول کن ای بسیجی بسیجی ر، کسی که خودشَه به خواب مِزِنَه هر کاریش کنی بیدار نِمِرَه

  9. زمان زیادی نخواهد گذشت که دوباره شهدای امروز (از سال گذشته تا بحال) که الان اینقدر عزیز هستند رو همین تفکر دوباره نقد میکنه و آنجنان لجن‌مال میکنه که کسی الان نمیتونه تصورشو بکنه.
    میدونی چرا؟ چون ما نون به نرخ روز خوریم، چون درک درستی از موقعیت نداریم، چون اسم برای مهمه، چون لباس طرف واسمون مهمه تا خودش، چون آیدیه طرف واسمون مهمه، چون ماشینش واسموم مهمه.
    الان رگ غیرتمون از کشته شدن ندا میزنه بالا و یقه جر میدیم، اما 20 سال بعد وقتی تحلیل میکنیم به این نتیجه میرسیم خیلی کار اشتباهی کرده رفته توخیابون! چون 20 سال دیگه ما خیلی میفهمیم، ما خیلی درک درستی از وضعیت 20 سال پیش داریم!

  10. متاسفم مسعود
    ولی ریشۀ این کتک زدنها همون موقع شروع شد که همون بسیجیا با اخلاص کامل رفتن سینما هویزه (یادته اون وقتا یه سالن بزرگ بود) به تحصن که یا فیلم رو میارین پایین یا خومون می آریمش پایین. یا رفتن تو پارک ملت عینک دودی ها رو گرفتن انداختن زیر پا و طناب اونایی که دور دریاچه طناب میزدن رو جمع کردن. حالا نمی گم از سیلیهایی که زدن و مدعی شدن که پسره داشت متلک می گفت. یا ساده تر از همه، پسر و دختر محله رو تو گزینش (یادته که راست میاومدن از بسیجیها می پرسیدن فلانی نماز جمعه می ره یا شلوار لی می پوشه) رد کردن. همشون هم همون بسیجیهایی بودن که مو لای درز اخلاصشون نمی رفت. یه ماه مشهد بودن و سه ماه جبهه. همون بچه های کلاسهای سوم و چهارم دبیرستان مصطفی خمینی.
    متاسفانه همون جبهه رفتنها و از جان گذشتنهاشون سبب شده بود به خودشون اجازه بدن این کارا رو بکنن. یادته استدلالشون چی بود: من رفتم جونم رو گذاشتم کف دستم به دفاع از اسلام و تو داری شلوار لی می پوشی و نوار گوش می دی و پارک ملت می ری.
    یه جای کار از بیخ و بن ایراد داره و اخلاص و فداکاری هم رفع و رجوعش نمی کنه

    1. من هنوز هم عقیده دارم نسل بسیجی های امروزی از همون هاییه که اون موقع ها هم گروه فشار بودن…ولی من از اونها صحبت نمیکنم… از جبهه و جنگ میگم و از اونایی که اون زمان گلوله و ترکش خوردن و این زمان باتوم و کتک…!

  11. به نظر بنده باید بین بسیجی های قدیمی (و البته بسیجی های فهیم )و امروزی تفاوت هایی قایل شد تا بسیجی ساندیسی از بسیجی واقعی جدا بشود بسیجی های ساندیسی فقط یک مشت مزدورند

    1. تنها تفاوت بین بسیجی امروز و بسیجی دیروز اینه که بسیجی دیروز در ازاء گرفتن کوپن روغن و برنج و شکر اضافه چماقداری میکرد و مردم را کتک میزد، بسیجی امروز قیمتش کمتره، بیچاره ها به ی ساندیس هم راضی اند. اما بطور کلی بسیج مثل نیروی انتظامی، سپاه و مسجد شبکه های سرکوب جمهوری اسلامی بودند و همچنان هم هستند.

  12. با سلام خدمت همه شما عزیزان :
    یادمان باشد چیزی که حاکمیت به دنبال ان است ایجاد شکاف بین همین عقاید است .اینکه بسیج دیروز کی بوده و چکار کرد مربوط به گذشته است ما هم ان زمان بودیم اما خودمان را رزمنده نامیدیم و دیگر به دنبال نام بسیج هم نیستیم شما هم بهتر است از این لفظ استفاده کنید تا تداخلی در معنی ان با امروز به وجود نیاید .ما امروز در کنار مردم مانند زمان جنگ باتوم خوردیم و در تمام صحنه ها در کنار مردم بودیم چون ما هم از مردم هستیم اگر زمانی به جنگ رفتیم وظیفه بوده و بس و امروز هم وظیفه خود میدانیم در کنار مردم و قسمتی از این اعتراضات بر علیه دیکتاتوری باشیم .اما باید یادمان باشد هدف جنبش سبز رسیدن به دمکراسی و ازادی است و هر شخص غیر مسلح میتواند در این جنبش حضور داشته باشد و هچ خط قرمزی وجود ندارد اما همه ما باید یک هدف مشترک را دنبال کنیم و منافع شخصی خود را به منافع گروهی ترجیح ندهیم اینگونه میتوانیم کمر استبداد و دیکتاتوری فاشیستی که از نامی به اسم بسیج سو استفاده میکند و با الفاظ بازی میکند را بشکنیم . سبز باشید و پیروز

  13. همیشه با شوق نوشته هاتو میخونم با فیلتر شدن وبلاگت ناراحت شدم با فوت فرزندت اشک ریختم و با عشوه های صاحبخونت خندیدم
    با فوت پدرت غصه خوردم و برای روز پدر فاتحه ای خوندم براش…
    اما این اولین باره که برات کامنت میذارم چون خیلی زیبا بود و نتونستم اینو بهت نگم…

  14. بسیجیها و پاسداران از میان عقب مانده ترین اقشار اجتماع به لحاظ فهم و شعور سیاسی و اجتماعی بودند که خمینی از وجود آنها برای محکم کردن پایه های سلطنتش استفاده کرد. از سرکوب روشنفکران و آزادیخواهان گرفته تا چماقداری در تظاهرات. ظاهرا از سرکوبها و چماقداریهای بسیجیان اولیه کمتر حرف میزنند و شرکت در جنگ هشت ساله را مهمترین نقطه قوت بسیج میدانند. این نکته را فراموش میکنند که بسیجیان به جبهه ها رفتند و درگیر جنگی هشت ساله شدند که فقط در خدمت هر چه محکمتر کردن پایه های نظام خمینی ساخته جمهوری اسلامی قرار گیرند. جنگی که فقط دو سال اول ان در خدمت آزادسازی ایران بود، به برکت خشک مغزی پاسداران و بسیجیان هشت سال به درازا کشید که هم هزینه مالی هنگفتی را به مردم تحمیل کرد، هم دیکتاتوری و سرکوب خمینی را پابرجا کرد و خمینی هم بارها از «برکت جنگ» صحبت میکرد و به جهتی راست هم میگفت. این جنگ اگر برای مردم و نسلهای آینده ایران مصیبت بود برای خمینی و رژیمش سر تا پا برکت و استفاده بود. بنا بر این بسیجیها برای نجات کشور از دست عراق به جبهه نرفتند که برای اینکار دو سال بیشتر لازم نبود. بلکه برای رسیدن به وصال هوری های موعود بهشتی میرفتند. روزی نبود که خبر تکه تکه شدن بسیجیان مخلصی (مخ +less) را نشنویم که کلید بهشت به گردن روی میادین مین میرفتند تا وقتی کشته شدند پشت در بهشت معطل نشوند، کلید را در قفل دروازه بزرگ بهشت بیاندازند و سریعا وارد بهشت شوند و از هور و پریهای بهشتی برخوردار، درست مثل انتحاریهای اسلامی القاعده. از امام زمانهای رنگ و وارنگ که «رزمندگان اسلام» را بر «دشمن کافر» پیروز میکردند بگذریم که عراقیها نزدیک به دوازده تا از این امام زمانهای زین و یراق کرده اسب سوار را دستگیر کردند که معلوم شد اینها را دولت ایران استخدام کرده و به ان شکل و شمایل در آورده برای فریب بسیجیان ابله. بله بسیجیها با عراقیها جنگیدند ولی نه از سر وطن پرستی و ایراندوستی و عقل و درک و منطق، بلکه بر سر ایده الها، افکار و آرمانهای متحجر و عقب مانده اسلامی و همین نادانی جنگ دو ساله را به هشت سال کشاند. ضمنا یادم نمیرود که وقتی این بسیجیان از جبهه ها میامدند به شهرها چنان با مردم، دختران و پسران رفتار مشمئز کننده ای داشتند که گویا اربابان مردمند و از مردم طلبکار.
    بنا بر این خواهش میکنم توهم پراکنی نکرده و بسیجیها را جدا نکنید. بسیجیهای دیروز هم مثل بسیجیان امروز از نا آگاه ترین اقشار جامه ایران بودند. هر منفعتی هم که شرکت آنها در دو سال اول جنگ برای آزادسازی ایران داشت با شش سال دیگر شرکت در جنگ ازبین رفت که از قدیم و ندیم گفته اند: / دشمن دانا به از نادان دوست/ یا آنکه / دشمن دانا بلندت میکند/ بر زمینت میزند نادان دوست/.

    1. اینکه جنگ طول کشید مسبب اون دولتمردان بودن نه اونی که داوطلبانه از کشورش دفاع میکرد… در ضمن من از پاسدارها صحبت نکردم فقط روی صحبتم با افرادی بود که بدون چشمداشت برای دفاع از وطن داوطلبانه به جبهه رفتن…من فرمانده پاسداری داشتم که برای حفظ جان خودش افرادش رو تنها گذاشت و فرار کرد و بقیه موندن و شیمیایی شدن خیلی هاشون…

  15. البته در اینکه دولت ایران در ادامه جنگ ایران و عراق مقصر بود شکی نیست. اما تمامی آنها که بنحوی اسباب ادامه این جنگ را فراهم کردند نیز بی تقصیر نیستند، چه دولتهایی که اسلحه فروختند، چه آقایان و آقا زاده هایی که برای دریافت پورسانتاژهای کلان در معاملات اسلحه بر ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر پافشاری میکردند و چه در سطح پایینتر بسیجیانی که بدنهایشان را تبدیل به مصالح مورد نیاز به عنوان سوخت تنور جنگ کردند. بعد از فتح خرمشهر و ادامه جنگ با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» جنگ دیگر جنگ دفاعی نبود بلکه جنگی تهاجمی علیه عراق شد و صدام هم با همین استدلال کمکهای کلانی را از جامعه بین المللی گرفت، از بمبهای شیمیایی مخرب گرفته تا مدرنترین سلاحها از فرانسه و امریکا و روسیه. بنابر این هر کسی و در هر مقامی که اسباب ادامه جنگ ایران و عراق را فراهم کرده باشد مقصر و خائن به ملت ایران است البته به درجات مختلف. چرا؟ چون نه تنها اسباب تخریب هر چه بیشتر ایران را فراهم کرده و سبب نابودی سرمایه های ایران شده، نه تنها سبب استحکام دیکتاتوری ایران بر باد ده ولایت فقیه شده، نه تنها حاشیه امن برای سرکوبها و کشتارهایی از قبیل کشتار سال ۶۷ را فراهم آورده، بلکه نهایتا با انزوای کشور در عرصه بین المللی اسباب شکست ایران را فراهم کرد و نهایتا ایران زمانی مجبور به آتش بس شد که ۲۵۰۰ کیلومتر از خاک ان در اشغال عراق بود و اگر حمله آمریکا به صدام نبود، معلوم نبود که ان ۲۵۰۰ کیلومتر هم به سرنوشت سهم ایران در دریای مازندران تبدیل نشود. فقری را هم که حالا چندین نسل آینده ایرانی باید تحمل کند تا جواب اینهمه خرابی را بدهد که انهم بکنار.
    دولت جنگ را ادامه داد؟ این درست ولی خوب شما چرا به چنین جنگی رفتی؟ چرا به عنوان اعتراض و مقاومت منفی از شرکت در چنین جنگی خودداری نکردید؟ برای تصاحب حور و پری بهشتی رفتید یا برای دیدار امام زمان!!!؟ بعد میگویید چرا مردم شماها را نادان میدانند؟ که بسیجی ان دوران تافته جدا بافته بود؟ اگر امثال شماها به جبهه ها نمیرفتید، آقای خمینی مجبور میشد که زودتر جام زهر را سر بکشد و در تنور جنگ طلبی اش را هم زودتر گل بگیرد. مردم هم تا چند نسل مجبور نبودند که جواب شیفتگی امثال شما را با فقر و استبداد بدهند.
    در مورد چشمداشت بسیجیها نمیدانم، ولی از سهمیه کنکور و دانشگاه گرفته تا استخدام، بسیجیها همیشه در الویت بودند و هستند. بنا بر این ولله بخدا تا آنجا که بمردم مربوط میشود، با آنکه بسیج جز گردن کلفتی و تعصب و جهالت چیزی برای مردم نداشت که ما هر روز هم شاهد ان بودیم، تا آنجا که توانستید از خیلی چیزها که بقیه مردم برایش له له میزدند، بقیمت محرومیت بسیاری از افراد محق و واجد صلاحیت، برخوردار شدید. نمیدانم چیز دیگری هم هست که مردم داشته باشند و شماها برای گرفتنش در الویت نباشید؟!
    البته اشتباه نکن. من از بابت تمام زجرهایی که کشیده ای متاسفم ولی بزرگترین درد شماها را خمپاره و ترکش و مشکلات تنفسی نمیدانم. من بزرگترین درد شماها را فقر فرهنگی و ناآگاهی میدانم ولا غیر.

    1. والله ما که نه برای حور و پری رفتیم نه دیدار امام زمان نه فتح کربلا و بیت المقدس… در ضمن بنده داوطلبانه برای اجباری ( سربازی ) رفتم و 28 ماه در جبهه بودم …! من نه بسیجی بودم و نه پاسدار اما در گردان زرهی سپاه بودم…! این اولویت هایی هم که گفتی نه شامل حال من شده و نه دنبالش بودم گرچه اگه همون موقع پاسدار میشدم بعید نبود الان یه خری باشم برای خودم 🙂

      من از بسیج و پاسدار و سرباز در جبهه هات چیزهایی دیدم که شاید اگه امروز بیان کنم متهم به دروغ پراکنی بشم گرچه چند موردی رو قبلا گفتم …
      امیدوارم فقر فرهنگی و نااگاهی من هم با حضور در اینجا و هم کلامی با فرهیختگان در مون بشه …ممنون از شما

      1. ببخشید عزیز من که شما را نمیشناسم شما میگی من بسیجی ام خوب من هم تصویر یک بسیجی ابله و عقب مانده مسلمان تو ذهنم میاد. شما بسیجی نبودی. شما سرباز بودی حتی اگر در سپاه خدمت کرده باشی. باید بگی من سرباز وظیفه بودم نه بسیجی. سرباز و سربازی شرف داره و اسباب افتخاره. شما برای شکار حور و پری به جنگ نرفتی، برای فتح قدس از طریق کربلا هم به جبهه نرفتی. مثل یک بسیجی مسلمان «عقب مانده پیرو خط امام » هم ملی گرایی را خلاف اسلام ندانسته و با ان مخالف نیستی. برای ادای وظیفه سربازی رفته بودی نه برای نیل به شهادت و ورود به بهشت و محشور شدن با حوریان بهشتی. اصلا چرا باید از بسیجی دفاع کنی؟ که حالا داری میگی بسیجی قدیم، بسیجی جدید. بسیجی یعنی حیوان، بسیجی یعنی وحشی و خونخوار، بسیجی یعنی لات و اوباش، بسیجی یعنی متعصب و عقب مانده، بسیجی یعنی چماقدار و زورگو. بسیجی یعنی متجاوز به نوامیس مردم. قدیم و جدید هم ندارد. قبلا دختران زندانی مجاهد و فدایی را در زندان بین هم تقسیم میکردند و بهشان تجاوز میکردند، حالا اینکار را دیگر علنی با مردم میکنند. خمینی دست اینها را باز گذاشت برای سرکوب مردم. من که هیچوقت فراموش نمیکنم که این اراذل وقتی از جبهه میامدند درست مثل یک طلبکار و ارباب و آقا با مردم برخورد میکردند. بسیجی از اول همین بوده. چرا تاریخ معاصر را مخدوش میکنی؟

      2. من غلط کردم اگه جایی گفتم من بسیجی ام… به فلان جامم خندیدم… خدا نکنه من بسیجی باشم 🙂

        خوب خداییش دل شما و خیلی های دیگه منجمله من خیلی پره اما من از نوشتن این پست هدف هم داشتم…خواستم تلنگری باشه به بسیجی های امروز …یکیشون رو هم اگه بتونم به فکر فرو ببرم کار کردم…همین بحث ها ممکنه خیلی ها رو بیدار کنه …ممنونم از شما که وقت گذاشتی دوست عزیز

  16. داشى اونهايى كه از مطلب شما انتقاد ميكنن و راجع به عدم تفاوت نسل هاى مختلف بسيجى ها با هم سخن ميگن نه از سياست ميفهمن نه از جامعه شناسى .ساده ترينشون اون عزيزى بود كه راجع به طولانى شدن جنگو اينا نوشته!ايشون از قرار فرق بين مجرى و مدير رو نميدونه!بسيجى اونيه كه خودشو رو مين مينداخت تا بچها بتونن رد شن و عمليياتو انجام بدن…اونى كه نه واسه مقامو پول بلكه وسه كشور و مردمش رفت…اون فرد قابل ستايشه!اين عنتر هاى تو خيابون كه مردم رو ميزنن مايه ننگ نه فقط اسم بسيج،بلكه مايه ننگ بشريتن!

    1. ۱- «داشى اونهايى كه از مطلب شما انتقاد ميكنن و راجع به عدم تفاوت نسل هاى مختلف بسيجى ها با هم سخن ميگن …………………!ايشون از قرار فرق بين مجرى و مدير رو نميدونه»
      بر خلاف تصور جنابعالی من فرق بین مجری و مدیر را میفهمم. اما اینرا هم میفهمم که هر کسی در هر موقعیتی مسوولیتی داره. گر چه مسوولیت مجری و مدیر یا امر و مامور با هم فرق داره ولی بی هیچ شک و تردیدی همه ما مسوولیم (به اندازه خود) و همه ما میتوانستیم کارهایی ولو کوچک انجام دهیم تا کارمان به اینجا نکشد. بسیجی اگر شیفته دجال بازی های خمینی شارلاتان و آخوندهای دور و برش نمیشد و پس از فتح خرمشهر- که دفاع از ایران خاتمه یافته بود و جنگ تبدیل به جنگ تهاجمی علیه عراق شد – به جبهه نمیرفت، خودبخود خیمه شب بازی خمینی و آخوندهایش بدون تماشاچی میشد و جبهه اش بدون گشت دم توپ و خمینی زیر فشار، جام زهر آتش بس را زودتر سر میکشید و اینهمه خسارت به کشور ما وارد نمیشد و بدتر از همه حکومت فاشیسم آخوندی مستحکم نمیشد.

      ۲- «…..…اونى كه نه واسه مقامو پول بلكه وسه كشور و مردمش رفت…»
      آخر همه را که پول و مقام جذب نمیکنه. بعضی به عشق حور و پری بهشتی میرند، بعضی هم عشق تفنگ بازی دارن، بعضی برای استفاده از سهمیه رزمندگان در کنکور میرفتن جبهه یا برای استفاده از دیگر مزایای دولتی که خمینی برای تشویق مردم به جبهه رفتن ایجاد کرده بود و …… صرف اینکه کسی برای پول و مقام نرفته، صرف نظر از اینکه آیا چنین چیزهایی برایش آماده بوده یا نه، ثابت نمیکند که طرف آدم با ارزشی بوده و اینکارها را برای رضای خدا یا کشور و مردم انجام داده. کسی که برای مردم به جبهه میره که بعد از برگشتنش به شهر خودش برای مرخصی که با مردم مثل حیوان برخورد نمیکنه و زنان و دختران را تحقیر نمیکنه. اینها برای عقده گشایی رفته بودن جبهه و اسلحه گرفته بودن، چون در ازای جبهه رفتن دولت به اینها اجازه داده بود که هر کاری دوست دارن با مردم بکنن. وقتیکه این بسیجیها میدیدن فلان زن یا دختر یا مرد محترم که در حالت عادی این بسیجی را حتی داخل آدم هم حساب نمیکنه، حالا چون اسلحه این بسیجی روی شقیقه اش هست داره بهش التماس میکنه، این بسیجی احساس قدرت میکنه و نشئه میشه. اون بسیجی مزدش از جبهه رفتن همین احساس قدرتی هست که میکنه. شش لول میبنده و توی شهر اوباش بازی در میاره و حسابی عقده گشایی میکنه. همه که قیمتشان یکی نیست حتی قیمتشان زیاد نیست.

      ۳- «….اين عنتر هاى تو خيابون كه مردم رو ميزنن مايه ننگ نه فقط اسم بسيج،بلكه مايه ننگ بشريتن!…..»
      اینهایی که دارن تو خیابانها مردم را میزنن، ۳۰ ساله که دارن این کارها را میکنند. چیز جدیدی نیست. یا چماقداری میکنن، یا مزاحم نوامیس مردم میشند. از همان موقعی هم که بسیج درست شد، بسیج هم درست مثل بقیه ارگانهای سرکوبگر رژیم به جان مردم افتاد تا با سرکوب مردم رژیم را نگاه دارد.

  17. Kasi ke be hazf doshmanesh eteghad dare adame khatarnakieh chon dar tool zaman in esm doshmane ke avaz mishe ye rooz sadam yazid kafar ye rooz monafeghin koordel va ye rooz ham fetneye sabz. Hich farghi nemikone chon doshman ro bayad kosht. Sharmandeh doost aziz vali nasl hazer kamelan dar mored basiji dorost fekr mikone.

    1. دشمن اعتقادی با دشمنی که اسلحه دستش گرفته به قصد کشت تو و تجاوز به حریم خانه و کاشانه ات و دست درازی به زن و فرزندت فرق میکنه…. شما که توقع نداری جلوی سرباز های اسلحه به دست سبیل از بنا گوش در رفته فرش قرمز پهن کنیم که …داری؟
      من کلا متنفرم از کشتن و خوشبختانه توی زندگیم فقط یه چند تا چغک ( گنجشک ) و مگس و پشه کشتم که هنوز که هنوزه معذبم….!

      1. کسی انتظار نداره که جلوی دشمن متجاوز ملتی ساکت باشد اما از پس از فتح خرمشهر و بیرون رفتن قوی عراقی از خاک ایران، ان سرباز سبیل از بناگوش در رفته که قصد تجاوز به نوامیس همسای را داشت، دیگر سرباز عراقی نبود که بسیجی و پاسداران ایرانی بودند که میخواستند قدس را از طریق کربلا بگیرند و چند بار هم برای تصرف بصره هجوم بردند که شکست خوردند. اگر عراق حق تجاوز به خاک ما را ندارد و ما به خود حق میدهیم که در برابر تجاوزات عراق از خود دفاع کنیم، این حق دفاع از خود برای ان شهروند عراقی هم محفوظ است در برابر تجاوزات سپاهی یا بسیجی ایرانی. جنگ فقط ۲ سال اولش دفاعی بود و شش سال آخرش جنگی تجاوزکارانه بود بر علیه عراق در خارج مرزها و جنگ علیه مردم ایران در داخل مرزها برای تثبیت دیکتاتوری ولایت فقیه.

  18. بسيج نماد تمام عيار توحش و جنايت است و اعضاي اين گروه تروريستي مزدوراني بي شرافت و جاني هستند. خيلي تلاش كردي چهره مزدوران بسيجي را اصلاح كني و از بسيجي گذشته فرشته نجات و قهرمان ايثار تحويل جامعه بدهي اما شايد حافظه تاريخي بسياري از هموطنان ضعيف باشد اما ما هنوز دخالت هاي تمام عيار مزدوران بسيجي دوران خميني را در امور زندگي مردم فراموش نكرديم.هنوز يادمان هست كه همين اوباش بسيجي و سپاهي چطور با هزار و يك عنوان مجعول مثل گشت جنداله و گشت ثارالله و گشت يازهرا و .. به حريم خصوصي مردم تجاوز ميكردند و جنايت مي افريدند. هنوز خاطرات تلخ مبارزه با بدحجابي و ايست بازرسي ها و همكاري همين بسيج وحشي شما را در كشتار مخالفان سياسي را بياد داريم. هنوز جاي جاي ايران از لكه خون عزيزان به خاك و خون كشيده شده مردم توسط امثال انصار حزب الله سرخ است انوقت شما براي يك مشت جاني كثيف سينه مي دري? امان از شماها كه ديوار شرم و حيا و ابرويتان كاملا فرو ريخته . اگر انسان نمي توانيد باشيد لااقل شرف فروشي نكنيد.

    1. اولا که بنده سینه دری واسه کسی نکردم …! اون بسیجی هم که ازش دفاع کردم اونایی بودن که داوطلبانه اومدن جبهه و از این خاک دفاع کردن و کشته یا معلول یا اسیر شدن… حالا اگه چارتا گوز توی شهر به اسم بسیجی مزاحم خواهر و مادر مردم میشدن و شلاق میزدن اونا رو ربطش به شقیقه ندیدن…!

  19. خدایش تو که نه بسیجی های زمان جنگ میشناسی نه حالا رو چرا ادعای فرق بین اونا رو می کنی بنده خدا اون بسیجی های زمان جنگ اگه بودند اونچنان بلای به سرتون می اوردند که مثل رجوی اوره کشور صدام بشی برو خدا رو شکر کن که اونا نیستند مگرنه حالا زنده نبودی که دهنتو اینجوری باز کنی و خیالات خودتو بگی

    1. خدایش = خداییش
      اوره = اواره
      مگرنه = وگرنه

      عرض شود که ……. اصن هیچی …معذرت 🙂

  20. ضمن تحسین نشته شما. ای کاش بسیجی های قدیم اون دوران خودشون رو هم نقد کنن. چرا بی دلیل به خاطر ندانم کاری عده ای 8 سال درگیر جنگی شدیم که قهقهه آنرا فقط اسرائیل و آمریکا و شوروی و دیگر کشورهای غربی زدند؟
    چه اصراری به رفتن به خاک عراق پس از فتح خرمشهر بود؟
    چه اصراری بود که دو کشور شیعه و مسلمان سالها و به کوچکترین بهانه ها به کشتن هم بپردازند؟
    ما باید بهانه پیدا می کردیم برای نجنگیدن، نه بهانه برای جنگیدن با همکیش و همنوع خود؟

  21. ضمن تحسین نوشته شما، اما بسیجی های اونزمان که واقعاً بسیجی بودن، بر آرمانشون باقی موندن. نرفتن هزارتا کار خلاف بکنن. یکی از اونور می افته یکی از این ور!

  22. با سلام
    مسعود جان من وقتی کامنتهای نوشتتو خوندم یادم فیلمی که چند روز پیش در مورد انقلاب فرانسه پخش افتادم(فیلم داستان دو شهر)
    اونجا هم یه سری آدم بودن که بهد از انقلاب به خاطر بعضی عقده ها و نفرت ها همه حتی دوستانشون و طرفداران انقلاب رو که طرفدار انقلاب بودن رو به گیوتین سپردن اونم به خاطر وابستگی به یک اسم
    اینو گفتم تا به این دوستان تندرو بگم افراط و تفریط و کلی نگری همیشه آفت بوده و هست
    مطمئن باشید شما هم اگه جایه بسیجیها بودید ممکنه رفتاری بدتر و وحشیانه تر در مقابل مخالفانتون انجام بدین

    1. من هم با افراطی گری مخالفم. اما اعتراض من به مخدوش کردن تاریخ است و اینکه عده ای جنایتکار بسیجی تبدیل به فرشته های آسمانی بشوند که آزارشان به مورچه هم نمیرسید. باید حقایق را گفت، بدون کم و کاست. من به این تلاشهایی که برای تطهیر بسیج میشود از جنایاتی که انجام داده اند و تقسیم بسیجیها به قدیم (بسیجی خوب) و جدید(بسیجی بد) مشکوکم.اصلاح طلبان برای بازگشت به قدرت یا بقول موسوی «بازگشت به عصر طلایی امام خمینی» از هیچ کاری از جمله تحریف تاریخ ابایی ندارند و من به عنوان یک ایرانی این را نه تنها حق که وظیفه خود میدانم که با این تلاشهایی که جهت تحریف تاریخ معاصر ایران میشود، مقابله کنم تا نسل آینده بدانند که ملت ایران در این ۳۰ سال با چه هیولای وحشی و خونخوار و در عین حال فریبکار و دروغزنی مواجه بودند.

  23. سلام – لذت بردم …. – لینکتان گذاشته شد .

    نقد : ولی اگر به عده کم بسیجی بامنطقی که در این زمان هم هستند اشاره میشد، بهتر بود .
    ( همه را در یک مقوله جمع نمیکردید )

    تشکر- نائب الزیاره باشید*

    http://1adam.blogsky.com/

  24. مسعود جان قلمت زیبا بود، ما زیاد باهات هم عقیده نیستم، منم بچهی زمانه جنگم ، اون زمان هم بسیجی کم مردم آذارئ نمیکرد ، حل اون زمان جنگ بود و برای مملکت جان فشانی میکرد ، اگر خدا نکرده همین الان هم جنگی بشه ، همین بسیجیهای که ملتو میزنن دوباره شاید همون جان فشانی ها رو بکنن ، پس به نظره من اصل موزو فرقی نکرده ، اون زمان هم اگر شما میرفتی توی خیابون و بر خلاف حکومت شوار میدادی ، پوستتو میکندن ، کاشکی فقط میزادانت ، پس نمیشه گفت اونا خوب بودن، اینا بدان…….. به نظر من این بسیجی با اون بسیجی یکی چون تز و ایده همونه ، ایده پیروی چشمو گوش بسته کردن برای رهبره )حل این رهبر هر کی میخاد باشه )….. ممکنه خیلی مخالفه این نظره من باشن ، ما من زمانه جانگ دبیرستانی بودم ، دوستی نزدیکم بسیجی بودن و از نزدیک در تماس ، پس نسنجیده نمیگم ( چقدر مارو توی کوه رفتن میگرفتن که آقا چرا شلواره جین پوشیدی یا فلان ، چقدر الکی میریختن توی عروسیها و ملتو میبستن به فحش )… نا عزیزم چیزی فرقی نکرده … این بسیجی همون بسیجی ، الان دستور عمده از بالا که ملتو بزن ، وقتی دستور بیاد باید بری جبهه میره جبهه و ……. ( ببخشید برای Type کردنم خیلی ساخته با گوگل فارسی زدن)

  25. مطلب تاثیرگزاری بود سپاس! منتهی همین لفظ بسیجی رو هم ما آدمیان اختراع کردیم، ورنه خیلی ها رو فقط تو فامیل و آشنای نزدیک تا دور خودمون می شناسم که بعنوان یک ایرانی صرف و بدون پسوند و پیشوند به جبهه رفتند و از کشورشون دفاع کردند بی آنکه از دوپینگ دینی و مذهبی استفاده کنند.
    همینها هم بعد از پایان جنگ ناجوانمردانه نادیده انگاشته شدند و همه افتخارات رو بسیج ربود.
    یه زمانی مافیای ایتالیا هم اسم افتخارآمیزی داشت چون بعنوان سندیکائی کارگری و برای حفظ حقوق کارگران ایتالیائی ظهور کرد اما کارش به اینی کشید که می بینیم.
    ممنونم

  26. @ Whistle
    man taa oonja ke yadam miad khedmat be ghole shoma moghadase sarbazi az 2 saal ejbari tabdil shod be 3 saal …ino goftam ta yad-Avar besham oonai ke jango kesh dadan faghat be khaatere hozoore davtalabani
    ke shoma rooshoon esme Basij gozashtin ke na balkeh mitoonestan baa hezar hoghe va zoor hata 6 saal sarbazi yaa pain ovordane sene vaajede sharaietin va ya hata ejbari kardane sarbazi bara dokhtara in karo
    bokonan ina mar khode afi shodan faghat in mardom budan ke faribe riakarie in gheshro khordan va man fekr mikonam bedune hich modeai ham daran taavoonesho pas midan
    khaheshan vase ham dige noskhe napichim

  27. …. می دونین خیلی دلم میگیره … الان بعضی از مطلب قدیمیه شما رو می خوندم حال و هوای زمان جنگ واسم زنده شد… هیچوقت یادم نمیره سرباز ا و بسیجیهایی که اینقد کم سن و سال بودن که 4-5 نفری تا کمر از پنجره قطار بیرون میومدن تا جواب دست تکون دادنای ما رو بدن… خیلی هم از ما بزرگترنبودن … دلم می سوزه خیلی … نگاه خیلیاشون هنوز از شیطنت نوجوونیو و عشق و امید و آرزو برق میزد شاید واقعاً نمی دونستن چکار میکنن و شاید هم یه هیجان بود که مورد سوء استفاده قرار گرفته بود… شاید هم اعتقادی پشتش بود که من هنوز هم بهش شک می کنم… واقعاً بعضی وقتا دوست دارم اونایی رو که رفتند و خوابشونو ببینم و ازشون بپرسم چرا؟ برای چی؟ می دونستن هدفشونو و یا هدف شده بودن؟ … نمی دونم نمی دونم دلم گرفته خیلی … برای کسایی که با معصومیت تمام جونشونو گذاشتند کف دستشون و رفتند و الآن جاشونو آدمایی گرفتند که حتی اسم آدم هم براشون زیادیه …

برای Ramtin پاسخی بگذارید لغو پاسخ