تو دهنت شاشیدن تا حالا ….!؟

تو راضی هستی از این کاری که میکنی ؟ 

 مهم نیست که من راضی باشم یا نه … اونی که بغل من میخوابه باید راضی باشه ! راضی باشه تا وقتی میخواد پول بده دست و بالش نلرزه ! چه سوال مسخره ای …!! کی خوشش میاد شب و روز بغل هر کس و ناکسی بخوابه … کی خوشش میاد اجازه بده هر کسی هر کاری دلش میخواد باهاش بکنه ؟ دهناشون بوی گند میده …. اشغالای کثافت چنون تو بغلشون فشارم میدن و دهن کثیفشون رو روی لبام میذارن و میک میزنن انگار منو خریدن … میترسن به اندازه پولی که میخوان بدن لذت نبرده باشن…! فحش میدن ! کتک میزنن ! کارایی رو ازم میخوان انجام بدم که حالت تهوع بهم دست میده … لعنتی ها فکر نمیکنن که منم ادمم ! منم جون دارم … احساس دارم ! اونوخ تو میپرسی راضی ام ؟

تا حالا کتک خوردی …؟ تو دهنت شاشیدن تا حالا ؟ مجبورت کردن زبونت رو بکنی تو مقعدشون ؟ دِ لعنتی تا حالا سه نفر به جونت افتادن هر کاری دلشون بخواد باهات بکنن … اونم وحشیانه ….. تا وقتی ارضا نشدن قربونت برم و عزیزم و فدات بشم ! همینکه ابشون میاد و سست میشن دیگه خبری از قربون صدقه رفتن نیست … تازه به این فکر میفتن با چه کلکی دودره کنن … کیفم رو میزنن …تهدیدم میکنن … ای لعنت به این زندگی …لعنت ! اخرشم با یه لگد از ماشین میندازنم بیرون … مثه یه اشغال …. مثه یه تفاله ! اونوخ میپرسی راضی ام ؟ چند سالم باشه خوبه ؟ من فقط ۲۳ سال دارم … پیر شدم … داغون شدم … چار روز دیگه میشم یه معتاد کنار خیابون ! خیلی زرنگ باشم میشم ماما …. میشم جاکش …میشم ک… کش !!

چرا نمیری کار کنی ؟

حرفای احمقانه نزن تورو خدا … حرفای احمقانه نزن … من باید برم … تواینکاره نیستی … فقط یه فضولی … یه فضول … همین !

104 دیدگاه برای «تو دهنت شاشیدن تا حالا ….!؟»

  1. زیر چراغ های برق

    کور اند لابد!
    در تاریکی اند
    چشم شان نمی بیند
    که زیر هر تیر چراغ برق
    زنی ایستاده است؟

    دختران شب
    دختران سرگردانی
    دختران تنگدستی
    دختران تن فروشی
    دوشیزگان دست بسته
    باکرگان دهان بسته
    زنان پای بسته
    در بازارهای آدم فروشی فجیره

    دخترکان
    مهریه و کابین تان کو؟
    شیربهای تان چندست؟
    دختران تن فروشی
    پستانهای کال تان را
    کیلویی چند خواهند فروخت؟
    دل های مضطرب تان سیری چند؟
    جگرهای خونین تان کیلویی چند؟
    مردمک های هراسان تان مثقالی چند؟
    لبان لرزان تان جفتی چند؟
    پوست آفتاب مهتاب ندیده تان را؟
    روزها و شبان بیگاری تان را؟
    بوسه های نرسیده تان چند؟
    نرخش؟
    بهایش؟
    قیمتش؟
    چندست؟
    چند؟

    آی دگوری با توام! –

    ( شعر از مهستی شاهزخی)
    ________________________-
    بسیار زیبا
    ممنون

  2. فقط ميتونم بگم اول و اخرش آدم خودش مسول زندگي خودشه
    اگه ما ايمانمون اينقد ضعيف شده كه بجاي اينكه در مشكلات به خدا توكل كنيم به طرف هر نا كسي دست دراز كنيم پس انتظار نداشته باشيم كه خدا بهمون كمك كنه چطوره كه همه از مملكت و رييس جمهور و هر كس ديگه شكايت و انتقاد ميكنن و كمك مي خوان اما به خودشون حتي اجازه اين رو نميدن از خدا چيزي بخوان. به نظر من هر چي كه به سرمون مياد به خاطر كم ايماني هستش.چون اگه ادم از خدا يه لقمه نون بخواد اگه بده نعمت و حتي اگه هم نده باز هم يه نعمته .پس بهتره به جاي شكايت از زمان و زمين يه كم به خودمون بيايم.
    ممنون

    1. چی میگی باباجون؟ معلومه شکمت خیلی سیره که دم از ایمون میزنی!!! به نظرم این کار خیلی خیلی خیلی شرافتمندانه تر از خوردن سهم بیت المال و خندیدن به ریش مردم گرسنه اس. لااقل اینا دارن از خودشون مایه میذارن نه از حق کسی دیگه…

    2. آساره عزیز
      شنیده اید که می گویند: شکم گشنه دین و ایمون نداره… شاید برای ما که از حداقل امکانات رفاهی برخوردار هستیم گفتن این حرف راحت باشه، ولی توجه بفرمایید که ما در موقعیت آنان نیستیم. در مورد نبرد استالینگراد چیزی می دونید؟ شرایط به گونه ای بود که سربازان آلمانی محصور شده از بقایای اجساد و حتی مدفوع تغذیه می کردند… برای ما که آن شرایط را تجربه نکرده ایم، شاید غیر قابل قبول و تهوع آور باشه، اما واقعیاتی است که به وقوع پیوستند. پیش از آنکه بخواهیم در مورد کسی به قضاوت بنشینیم باید سعی کنیم خودمان را جای آن فرد تصور کنیم و ببینیم در شرایط او و تجربیات و داشته ها و پشتیبانی های موجود آن فرد آیا ما قادر بودیم متفاوت از او عمل کنیم یا نه؟
      با تشکر

    3. اشتباه به عرضتون رسوندن سرکار
      اون خدایی که منتظرئه ببینه کی میاد گدایی و چاپلوسی تا یه حالی بهش بده
      و حواسش هست که کی تحویلش نمی گیره تا به وقتش دهنش رو سرویس کنه … مال
      قصه های خر گولزنک و گوسفند به خیش بستنه .
      پروردگار و آفریننده ، نه دخالت می کنه در نوع زندگی آدما نه اعمال نفوذ و سلیقه .
      شما اگه نون گرمت می رسه ، بدون خدا نچسبوندتش به تنور

  3. ازدست این دنیا چه بگویم که تمامیه جنده بازانش خودجنده اند!!؟؟

    شب ازکار توانفرسای روزانه،بسوی کلبه ی خویش پارامینهم درپیش
    واشکی گرم بررخسارسردم نقش میبندد،زمان آبستن سرمای جانسوزیست!؟
    زغربال هوا بردامن شب نقره میبارد؟خیابانها پرجوش وخروش شهرخامشست!؟
    تنم راخستگی با پتک میکوبد،سرم رادرگریبان کرده ام پنهان که ازسرمای جانسوززمستان درامان باشد!؟زنی هرجایی اندر انتظار عابری خودرابهرسومیکشاند باتنی رنجور،شایددرچنین ساعات شب مرد هوسبازی بدام افتدواوراباپشیزی چنددرآغوش خودگیرد؟پس آنکه لقمه ی نانی بدست آردتاشکم راازعزای بی غذایها رها سازد!!؟؟

  4. Boro kar mikon magoo chist kar ….
    Be janeh khodam man Madrakeh tahsilinm Foghehlisanceh va ham Civil engineering khoondam ham Architecture… Iran ham keh boodam too Daneshgah dars midadam be Lisans ha…to kharej ham to College dars dadam, vali karam javab kharjo nemidad hala daram too ye sherkate masaleh foroooshi (Masaleh sakhtemani) kar mikonam Alvar jabeja mikonam, To zihateh technical midam…Gach, Siman…. kholaseh hamechi mifroosham va jabeja mikonam… koli kargari mikonam….Vla bekhoda natanha narahat nistan…daram halam mikonam….36 salameh hameh migan «kheyreh saret mihandesi bin kararo nakon boro raiis sho» migam Babam jan, vaghti kar nist bayad Noon dar avord ya na??? Manam ke Ahle gharzo ghooleh nistam»Bayad kharjamo dararam yane?? khob ham hala kargari ye rooz kare monaseb peyda shod miram too Office. Babam jan, kar ar nist vali to ro khosda` birahe narin, beh khoda man ba hichi oomadam.

  5. حقيقت تلخ و گزنده هست اما هنوز نور وجود داره .

    آدم ها چه چيز باعث ميشه حتي از حيوانات هم پست تر باشن ؟ ، خواسته ها و نيازهاشون ؟ …

    اساسا بعد تمامي مشکلاته بشري برميگرده به نيازهاشون . ريشه در تمام معضلات ، دولت مداري غيره دمکراتيک و حتي زياده خواهي و خودخواهي و جنايت پيشگي و هر اونچه که به زندگي انسان مربوطه برگرفته از همون نياز هست .

    خب يکمي عقل مدار تر ادامه بديم …

    آيا خدا مرده است ؟

    ((( ژان ژاک روسو )))

    خب حقيقت همينه ، وقتي نيازي مطرحه ، کسي که بري مرتفع کردنش بخاد حقير باشه حقير هم ميشه .
    گرچه روي اين زندگي کنترلي نيست با ثبات و دائمي اما من معتقدم ميشه جلوشو گرفت .

    تو تاريخه انديشمندان و نويسندگان دو تا شخصيت هست ، هم دوره ، دوسته صميمي با هم ، و بزرگ و بزرگ فهم به اندازهء اين عالم .

    ژان ژاک روسو و آلبر کامو …

    در مواجه با اين عالم آلبر کامو ميگفت که نميتوان آستين هارو بالا زد ، دست به عمل زد و تغييرات ايجاد کرد و دستها آلوده نشه .

    آلبر کامو از طاعوني صحبت کرد که نهاد بشريت رو آلوده کرده و گريزي ازش نيست . آلبر کامو ميگفت ميشه براي تغيير مبارزه کرد ولي آدم هاي خوب هم جنايت کار ميشن تو اين تغيير !

    روسو با نوشتن نمايشنامه شيطان و خدا سعي در پاسخ به کامو رو داشت . روسو از اشرافيت و يک زمين دار بزرگ گفت که زمين هاشو تمام و کمال براي صلح و آشتي بينه دهقان ها تقسيم کرد و به کناري کشيد .

    اما دهقان ها براي داشتنه زمينه بيشتر شروع به کشتن همديگه کردن …

    ناسپاسي کردن ، قانع نبودن ( بنوعي داستان ايران زمين ) .

    آلبر کامو ميگفت خوبي هم در اين عالم به بدي ختم ميشه و بدينسان خودشو به نهادي کور سپرد تا شايد روزي روشن تر ببينه .

    اما در عين حال گفت اگر دست ها هم الوده بشن چه باک ، نميتوان به انتظار خدايي نشست که بياد پائين و خودش درست کنه همه چي رو .

    روسو برعکس به وجوده يک چنين خدايي معتقد بوده و منتظره ورودش هم مونده .

    ———————————————————–

    در کل لپ کلام اينکه مشهدي براحتي ميشه دنيا و آدم هاشو تغيير داد . اما براي مردمي که نخان بفهمن !

    براي مردمي که نخان بدونن !!

    براي مردمي که عوام بدنيا ميان و عوام ميميرن !!!

    هر چه آيد خوش آيد !!!!

    ( خيلي بي رحمانس اما چاره ناپذيرم هست )

    تاريخ خود گواه خواهد بود و ديگر هيچ …

    ———————————————————–

  6. خاک تو سرت بعدشم تو سر بابا و ننه بد بختت بعدشم تو سر کسی که دلش به حال افرادی مثل تو بسوزه خاکم تو سر این سایت که فکر می کنند مردم هالون

  7. متاسفانه کار خیلی هز خانما این طوری شده
    بالای شهر یه جورایی مرتب تر و خوشگل ترن
    پایین شهر کمی ساده تر هستن و قابل تشخیص تر
    متاسفم متاسفم خیلی دردناکه خیلی
    تازه این خانم 23 ساله خوبه من 14-15 ساله دیدم
    افسوس به حال این ممکلت

  8. ما برای این به این زندگی فرستاده شدیم تا خدا بنده های ساخته ی خود را که از نظرش کاملترین مخلوقش هستیم را بسنجد و در نظر داشت که در همه کارهایش دخالت نکند!

    بله این خانوم به خواسته ی خودش این کاره شده میدونم خرج و … 1000 درد سر اما واقعا فقط همین راه میمونه؟

    خاک بر سرش

    باید بگه خودم کردم که لعنت بر خودم باد

    به من هم سر بزنید

    http://www.blackpen.blogfa.com

    به من انگیزه بدهید تا در وبلاگم خودم بنویسم نه اینکه اخبار روز بزارم با تشکر

  9. مسعود جان منبع نوشتت رو ذکر کن . فکر نکنم اینو تو نوشته باشی . من اینو جای دیگه خوندم . خیلی وقت پیش

    1. پويا جان همه نوشته هاي وبلاگم مال خودمه …. اينكه اينو قبلا خوندي هم شايد به اين دليل باشه كه من قبلا وبلاگي داشتم كه فيلتر شده و همه نوشته هام رو اينجا جمع كردم…

  10. مسعود جان،

    مطمئن نیستم منظورت از این پست چی بود. اینکه فاحشگی بده، یا اینکه مشتری‌های فاحشه‌ها بد هستن، یا اینکه دولت بده اما من رو یاد یه قانون جدید انداخت:

    همین تازگی، در استان آنتاریوی کانادا، یه قاضی با استناد به حق آزادی‌های فردی رای به قانونی شدن فاحشگی داد. متاسفانه دولت استانی و دولت فدرال هر دو با این موضوع مخالف هستند. متاسفانه‌تر اینکه استدلال خیلی از مخالفان هم اینه که فاحشگی شغل خوبی نیست و کسی که فاحشه‌ است از شفلش راضی نیست. به عوض دولت باید با کمک به ریشه‌کن کردن فقر، فاحشگی رو هم از میان برداره.

    من نمی‌تونم با این مخالف‌ها کنار بیام. اینکه فاحشگی شغل بدیه یا خوب و اینکه کسی که فاحشه می‌شه از زندگی‌ش راضیه یا نه، ربطی به اینکه یه شهروند باید حق انتخاب شغل داشته باشه (در همون چارچوب آزادی‌های فردی) نداره. در واقع به نظر من فاحشگی تفاوت ماهوی با مثلا استادی دانشگاه نداره. یه استاد دانشگاه (که وجدان کاری داشته باشه) و یه فاحشه هر دو از بدنشون پول در می‌آرن. یکی از نیمه‌ی بالایی، یکی از نیمه‌ی پایینی. تو هر دو تا شغل هم ممکنه سر و کارت به کسی بخوره که رفتارش مناسب نباشه: یه مرد (یا زن) کثیف و بدبو یا یه دانشجوی متقلب و پرانتظار. تو هر دو تا شغل هم بی‌خوابی و شب‌ زنده‌داری دارند. و البته راضی بودن از یه شغل ربطی به خوب بودن اون شغل نداره. استاد دانشگاه ناراضی کم نیست، احتمالا فاحشه‌ی شاد هم کم نیست.

    1. من فکر میکنم دلیلی که یک قاضی توی انتاریو چنین تصمیمی گرفته اینه که هر چقدر جلوی یک چیزی رو بگیری بدتره! یعنی اگر جلوی یک چیزی رو گرفته اون چیز زیر زمینی میشه و اون وقت دولت روش کنترلی نداره. چون به هر حال نمیتونی یک چیزی رو ممنوع کنی و فکر کنی که اره دیگه از جامعه حذف شده.

  11. واقعا قلب درد ميگيرم وقتي ميبينم يك خانم كنار خيابون واستاده براي اين كار ، هميشه با خودم ميگم اينا چه گناهي كردن . واقعا كه دنياي كثيفي شده …………….

  12. آی امیرآقا از کرمانشاه تا آنجا که یاد داریم رسم مردی ومردانگی وجوانمردی وپهلوانی راازقدیم الایام ازمردم غیورکردستان به ارث گذاشته شده از شما بعیده که اینطور فکر میکنید.لطفا احساسی
    فکر نکنید.

  13. «آدم ها چه چيز باعث ميشه حتي از حيوانات هم پست تر باشن ؟ ، خواسته ها و نيازهاشون ؟ »

    قطعاً یه جوابی در حوزه ی علم – و نه فلسفه – در این رابطه وجود داره.

    «خب يکمي عقل مدار تر ادامه بديم …
    آيا خدا مرده است ؟»

    من فک می کنم این یه اشکال اساسی در جهان بینی امروزه ی ماست. این تصور غلط، که اخلاقیات از مذهب ناشی شده. Sam Harris ، یه کتاب عالی در همین مورد اخیراً منتشر کرده، با عنوان The Moral Landscape .

    فک می کنم جوامع پیشرفته ی غربی (اروپایی)، اکثراً همین رویکرد علمی / جامعه شناسانه رو در مقابله با چنین مسائلی در پیش گرفته اند.

  14. نمی تونه هیچ کار دیگه ای بکنه. وای به روزی که دیگه کسی اونو نخواد. بیچاره ارزو خواهد کرد یکی پیدا بشه اون بخره حتی تو دهنش …. چکار کنه؟ اگه خانواده داشت سواد داشت که اینطور نمی شد. تازه الان برای سواد دارش هم کار نیست پول نیست. خدایا خدایا خودت کمکشون کن. من دلم می سوزه خیلی. ای کاش می شد یگ گاری کرد.

  15. تکلیف ماها چیه؟
    دل سوزوندمون چه دردی رو دوا میکنه؟
    چه کار میتونیم بکنیم؟
    دوست دارم یکی رو بگیرم و سرش داد بزنم بگم لعنتی همه اینها تقصیر توهه آشغاله !!
    لعنت به تمام اونایی که باعثه این بدبختی و فقر مردم شدند

    ولی میدونید این وسط یه جورایی پای همه مون گیره
    چه اونایی که روز شب تو فکره جنده کردن اند
    و چه اونهایی که بی تفاوت از کنارش میگزرند و سعی میکنند فراموش کنند که وضع چقدر خرابه

  16. صاحب وبلاگ جان! فکر کنم فیلم پورنو زیاد می بینیا! شما لازم نکرده دلتون به حال فاحشه ها بسوزه و بخواید خودتونو به اصطلاح روشن فکر نشون بدید! من نمی دونم این چه رسمیه تو اینترنتت باب شده که مردا می خوان با مدافع حقوق زنان بودن خودشونو خیلی روشن فکر و امروزی جلوه بدن! هیچ کسو مجبور نمی کنن کاری رو به زور انجام بده شنیدی می گن مرگ با عزت بهتر از زندگی با لذته؟! خب پس وقتی یکی یه کاریو می کنه حتما خودش می خواد شما لازم نکرده متاسف باشید و ادای روشن فکر بودن دربیارید! چه فضای گندی شده اینترنت!!

    1. عسل مسل جان من كجاي اين نوشته اظهار دلسوزي كردم و نظر دادم قربونت برم…!!؟ كجا اظهار فضل كردم و متاسف شدم..؟ خوب بگو ما هم بدونيم ديگه ./..؟

  17. شعار امروز طلاب فضلا و رو حانيت مبارز در قم خطاب به خامنه اي:

    مرجع تقليد ما رساله رساله

  18. انگلیسی ها میگویند اگر بتو دارند تجاوزمیکنند سعی نکن مقاومتکنی بلکه با آن بساز وسعی کناز آن کار لذت ببری/ حالا بعضی ها پول هم گیرشان می آید/ مشگل اصلی درستهک فقر هست امامشگل بزرگ تر
    اخلاق های دینی یا عرفی قدیمی استکه مثل خورهه روانما افتاده است//رژیم حکومت میخواهد رنگ اسلامی داشته باشدتا سرویس بدهد/ مدرنها قبول ندارند / اما تما م کار هائی که گفتی فیلم پرونو هم از اش
    میسازند/ نمههم مدرن فکر کرد ولی سنتی زنگی کردوبر عکس مشگل جنگ درون آ دم هاست برای یکی
    تجارتستبرای دیگری دزدی

  19. اول در جواب آساره : متاسفانه حماقت آدمیزاد گویا تمامی ندارد. حکومت مذهبی با همین شعار ها سر کار اومد. ۳۰ سال مشکلات یک مملکت رو با همین دست حرف ها خواستن حل کنند. ملت وقتی میبینن نمیشه ، میگن تقصیر «اینا»ست نه مذهب و خدا. حالا خوبه ماشالله بازار «دعا» گرمه . هر ۲ قدم امامزاده و کوفت و زهر مار. خونگی هاش هم که سفره ابوالفضل و نذر و نیاز و گریه بعد نماز. اونوقت میگه از خدا هیچ چی نمیخوان. مطمئن باش اونی که الان داره تن فروشی میکنه مدت ها نشسته دعا کرده. نتیجه که نگرفته شده این . جمع کنید این بساط رو

    1. آقای علی،با حرفات مخالفم.این کامنت رو نذاشتم که برای این پست نظر بدم فقط حس کردم خیلی میشناسمت،خیلی!!!! کنجکاوم بدونم حدسم درسته وتو همونی که فکر میکنم؟حیف نمیتونم هیچ جوری مطمئن شم!!!لحن کلام همون لحنه… اگه همون باشی،هنوز عوض نشدی که هیچ تازه روز به روز داری مغربترم میری.

      ودرمورد این پست…به نظرم تا کسی توی شرایطی قرار نگیره نمیتونه مطمئن باشه داره منصفانه قضاوت میکنه.منم مثل اون خانم فکر میکنم مرگ بهتر از بعضی زندگیهاست.ترجیح میدادم رفتگر شهرداری بشم خیابونا رو با اون لباس نارنجی جلوی نگاه متعجب همکلاسیام ودوستام جارو بکشم وبا دستم آشغال جمع کنم ولی حتی یه ثانیه مثل اون خانم بالایی زندگی نکنم.ولی من یه خانواده داشتم که همیشه شدید حمایتم کردن.از لحاظ مالی هم تامین بودم وهستم.ازلحاظ معنوی هم این موقعیت رو داشتم که بتونم مطالعات گسترده داشته باشم وبه همین خاطر طرز زندگیم فرق میکنه.من از گذشته اون خانم هیچ اطلاعی ندارم.شاید محرومیت زیاد چشیده.شاید فشارای زندگیش به حدی بوده که حتی نتونسته سیکل بگیره چه برسه به مطالعات اضافه بر برنامه.من چجوری میتونم درمورد کسی مثل اون خانم که هیچی از گذشتش نمیدونم قضاوت کنم؟

  20. بسيار نوشته خوبي بود و نظرات دوستان هم جالب بود
    *****************************************************
    خطاب به خانم شادي خاچيکيان
    نوشته شما هم بسيار زيبا بود فقط «ژان پل سارتر» را به اشتباه «ژان ژاک روسو» نوشته بوديد

  21. هیچ زنی در اقدام به فاحشگی مجبور نیست. این داستان ها خیالپردازی واکنشی برای دفاع از خود است. اگر واقعاً حرفهای این زن درسته دس وزداره. چه اجباریست؟! پول مفت میخواد؟!…اینم عاقبتش. ترحم برای این آدم ها گناهه

    1. حرف مفتی زدی ها .اتفاقا من و شما و تموم ایرانیها مسئول فساد زنهای این خاک هستیم- مثل اینکه بگی یارو که معتاده خوب بره ترک کنه. نه داداش . اعتیاد و فحشا حالتی داره که موقع اسیر شدنش نمیفهمی اما وقتی که بخواهی ازش فاصله بگیری با صدها زنجیر اسیرت کرده.دلیل انتخاب فحشا توسط زن خود فروش استیصال و نداشتن چاره و پناهگاه در جامعه است. تو تا حالا به چند تا زن فقیر سرپرست خانوار کمک کردی؟ که این حرفو می زنی؟ خودتو به جای مادری فقیر که خرج دکتر فرزند بیمارش رو نداره یا اونکه برای پول لباس و غذای بچه معصومش در مونده و شوهر معتاد بی غیرتی هم داره قرار بده. بعد این حرفای گنده گنده رو بلغور کن بالام جان.

  22. اونایی که وای وای میگن اونایی که متاسف میشن و ناراحت میشن اگه اون دختر اگه دسترس اینا نبود شم نداشتم خودشونم باا ون دختر بد بخت همین کاراو میکردن…

    1. اتفاقا من همیشه تلاش کردم زنه رو ارضا کنم تا هم به پولش برسه و هم لذت برده باشه.

  23. میشه بهش حق داد،اما هنوز هم دیر نشده،خیلی ها هستن که با نمیدونن چی داره به سرشون میاد یا متاسفانه بر خلاف ذات انسانی از این کارا لذت میبرن(منظورم فاحشه بودنه) اما همچین آدمایی که اینطوری اذیت میشن میتونن مسیرشون رو عوض کنند،یه کم سخته آره! اما اگه بخوای طعم واقعی زندگی رو بچشی باید سختی بکشی

  24. in ghadimi tarin tejarat va avalin kare daramad za zanha bode faghat mitonam begam baiad sazmandehi beshe in kar ta dige zanha fahshe tahghir nashan in tori

  25. سلاام مسودجان میشه ادرس این خانم رو بدی تاکمکش کنم من ازش مراقبت میکنم خودم براش مشتری خوب پیدا میکنم ونمیذارم بش زور بگن هرچی دراوردیم هم نصف میکنیم مسودجان اگه بیادپیش من روزی یمیلیون کا سبیم تازه کسی هم نمیتونه بش زور بگه مسودجان زود خبرش بم بده نکنه یوقت خودت پیشدستی کنیا اخه مسودجان کوسکشی کارهرکسی نیست درسته که درامدش خوبه اما بدردتونمیخوره زودخبرم کن دلالی تورم میدم

  26. جناب فرهاد که بر خلاف اطلاعات تاریخی می فرمایی این اولین کار در آمد زا ی زنها بوده باید هخدمتتان بگویم زنها اولین کشاورزان جهان بوده اند و در آمدهای دیگری هم داشته اند!! واقعا برخی مردان روشنفکر از قوادها هم بدترند!! شما بروید آقایان شهوت پرست را سازمان بدهید بروند عروسکها را ترتیبش را بدهند به جای احساس قوادی ًًً

  27. با رهگذر موافق نیستم
    باید خودمون رو جای اونها بگذاریم
    بی پولی و فقر
    سخن علی است:
    فقر فحشا میاورد
    این ناگزیره واسه ما
    «سیر صعودی تا سقوط»
    زنده باد سبزاندیشان وطن

  28. پُره پُره دردزندگی ، باید پستیاشو به جون بخری!!!
    وقتی خدا نمیکنه به تو نگاهی، به هر دری میزنی حتی گدایی!
    فاحشه ی کوچیک من خوب گوش کن، درداتو تو زندگی فراموش کن!!
    جام پستیتو به آسمون ببر، ذره های وجودتو نوشش کن!

  29. چند سال پیش دو تا از دوستام با هم تو بلاگ اشون نوشتن: من یک فاحشه هستم لطفن به من احترام بگذارید
    منم خیلی وقتا دلم می خواد داد بزنم: من یه فاحشه ام به من احترام بذارین

  30. خیلی متاسفم که واقعیات زندگی امروزه برای برخی ها جز ناسزا ندارد / خیلی بدترازاینها هم وجود دارد / تجارت سکس بالاترین بیزینس امروز جهان است و درایران هم متاسفانه عمدتا انواع فقر از مادی و فرهنگی دلیل آن است / هستند کسانی که از سر هوس دست به این اقدام میزنند ولی خیلی ها از سر فقر است / خدا به این قربانیان جنسی کمک کند / و به ماهم کمک کند تا دراین راه ناپسند گام نگذاریم / تا عرضه هست تقاضا هست و برعکس / جز تاسف و دعا کاری ازمن برنمیاید / خدا عاقبت همه مارو ختم به خیر کند /آمین

  31. جوانی هستم بی کار و بی پول اگر میل جنسی ام را غیر اخلاقی ارضا کردم گناهکار هستم ولی مقصر نیستم!…. حسام تنها
    اگر شبی سرد شکم گرسنه سرت را به بالین بازوانت بسپاری باز هم دلیلی برای شاد بودن وجود دارد جبران خلیل جبران

  32. من حسام تنها ملقب به علی گیچ

    دکتر شریعتی
    چه تنگنای سختی است یک انسان یا باید بیاید یا برود و این هر دو از معنی برایم تهی شده است و دریغ که راه سومی هم نیست!

  33. قرون وسطای اروپاییان پر مدعا 1000 سال طول کشید ؟! فکر میکنید برای ما چقدر طول خواهد کشید تازه 32 سال گذشته ؟!

    به جرم نقض قانون اساسی-
    و بعض گفتمان های سیاسی-

    ولی آن مرد دور اندیش، از پیش-
    قراری را نهاده با زن خویش-

    که از زندان اگر آمد زمانی-
    به نام من پیامی یا نشانی-

    اگر خودکار آبی بود متنش-
    بدان باشد درست و بی غل و غش-

    اگر با رنگ قرمز بود خودکار-
    بدان باشد تمام از روی اجبار-

    تمامش از فشار بازجویی ست-
    سراپایش دروغ و یاوه گویی ست-

    گذشت و روزی آمد نامه از مرد-
    گرفت آن نامه را بانوی پر درد-

    گشود و دید با هالو مآبی-
    نوشته شوهرش با خط آبی:

    عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
    بگو بی بنده احوالت چطور است؟

    اگر از ما بپرسی، خوب بشنو-
    ملالی نیست غیر از دوری تو-

    من این جا راحتم، کیفور کیفور-
    بساط عیش و عشرت جور وا جور-

    در این جا سینما و باشگاه است-
    غذا، آجیل، میوه رو به راه است-

    کتک با چوب یا شلاق و باطوم-
    تماما شایعاتی هست موهوم-

    هر آن کس گوید این جا چوب دار است-
    بدان این هم دروغی شاخدار است-

    در این جا استرس جایی ندارد-
    درفش و داغ معنایی ندارد-

    کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
    کجا سلول های انفرادی ست؟

    همه این جا رفیق و دوست هستیم-
    چو گردو داخل یک پوست هستیم-

    در این جا بازجو اصلن نداریم-
    شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم-

    به جای آن اتاق فکر داریم-
    روش های بدیع و بکر داریم-

    عزیزم، حال من خوب است این جا-
    گذشت عمر، مطلوب است این جا-

    کسی را هیچ کاری با کسی نیست-
    نشانی از غم و دلواپسی نیست-

    همه چیزش تمامن بیست این جا-
    فقط خود کار قرمز نیست این جا

  34. همه چیز در جهان برای بودن آدمیست
    و درد این است که بودن خود برای چیست ؟
    چه خنده آورند آنها که بودن خویش را در جهان
    ابزار چیزی کرده اند که خود ابزار بودن آنهاست
    شریعتی!
    مسعود جان خدا وکیلی موندم کی درست میگه ولی جوابمو تو حرفای دکتر شریعتی و جبران خلیل جبران کاملا پیدا کردم
    اگر تنها ترین تنهایان شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشتنهای من است.

    مسعود بخند بابا که بدجور از این زندگی دردناکم خنده ام گرفته به مولا اخ مسعود میشه از بچگی ها بنویسی دلم لک زده یادم بیاد غطه خوردنا و تابستونا و پای لق با یک چوب و یک لاستیک م وتور رکس که سرش کم کم ده بار دعوا کرده بودم و خلای اویزون و تنبون دلنگون و به قول عموی خدا بیامرز شل تنبون و ریقو بودیم که نگو ای ای ای

    بخند بابا مسعود

    شُــل تنبون= کسی که زیر شلواریش اویزون شده و داره از پاش در میاد یا اصطلاح برای کسی که خیلی دست و پا چلفتی بود و امروزه میگن یارو که شلوارشو نمیتونه بکشه بالا!! شنیدین؟
    غُطّه= اب تنی
    دلنگون=اویزون

    ریقو= ادم شل و ول و بی جون که دماغش اویزونه نمیتونه بالا بکشه 🙂

  35. ابتدای این شعر یک بیت هست که کپی که گرفتم گویی نگرفته اینجا میزارم
    شنیدم در زمان خسرو پرویز-
    گرفتند آدمی را توی تبریز-

  36. مسعود خان چرا اینقد مسائل جنسی رو زیاد میگی
    یا شاید زیاد به این جور چیزا فکر میکنی
    نگو که خیلی زیاده قبول دارم ولی دلیلی نداره از 10 مطلب 9 تاش مربوط به این مسائل باشه

  37. مسعود خان من واقعا ازت بدم اومد تو كه ادعاي ايمان داري چرا هي اين ها رو تكرار ميكني مگه ما تو اين مملكت ادم خوب فقير ولي عزيز چرا همش خراب ها رو مينويسي
    گذشته از او كي همچين حرفي زده گرسنگي ايمان رو از ياد ميبره مگه همين الان افرادي نيستند كه جا براي خوابشون ندارن ولي اجازه گدايي رو هم به خودشون نمي دن

    1. درود بر حسام عزيز

      حسام جان من جايي ادعاي ايمان نكردم دوست عزيز….!! من سعي ميكنم از چيزهايي بگم كه بقيه كمتر گفتن يا نگفتن…!! مطالب تكراري و كليشه اي ملال اوره دوست من…! در ضمن من دوست ندارم همه من رو دوست داشته باشن و ازم خوششون بياد…گاهي هم خوبه كه از ادم بدشون بياد و متنفر باشن… شاد باشي رفيق

  38. گاهی هم خوبه که از آدم بدشون بیاد
    جمله تاریخی
    افراد 3 دسته هستند
    با همه رفیقن=دو رو هستن=منافقن
    با همه دشمنن =بی عرضه هستن
    هم دشمن دارن هم دوست = انسانهایی با جاذبه ودافعه

  39. درووووووووووووود

    از اینکه مشکلات جامعه رو می نویسین ممنونم

    اینا همه دردای جامعه ما هستند ….. دردایی که هر روز می بینم و می شنویم و گاهی احساس می کنیم
    اما نمی دونم چرا بعضی از دوستان دوست دارم سرشون مثه کبک زیر برف بکنن و دوست ندارن حرف حقیقت بشنون ….. به هر حال حقیقت تلخه و کسی از شنیدن حرف تلخ حقیقت لبخند به لبش نمیاد …….. خب بعضی از دوستان از همون بچگی یاد گرفتن که در مورد این مسائل حرف زدن گناهه بزرگیه ….. و زشته و عیبه و از این حرفا ………. این دوستان همون هایی هستن که از همسایه و دوست و آشناشون هم سعی کردن بی خبر باشن …. که مبادا گوششون به خاطر شنیدن این مسائل در قیامت از سقف آویزون بشه ….. و یا حرفی بزنن که در قیامت زبونشون با اره زیگزاگی بشه ………… به هر حال از دوستانی که از این دسته اند خواهش می کنم وقتی با اینجور مسائل روبه رو می شن به جای فحش دادن یه استغفرالله به زبون بیارن و بیخیال موضوع شن .
    نمی گم حکومت بی تقصیره ..من هم فقر عامل اصلی می دونم…. اما باید ما مردم هم به خودمون بیایم … در مورد مشکلات جامعه حرف بزنیم .. آگاهی بدیم …. نظر بدیم … نظر بپرسیم همفکری کنیم … کمک کنیم … خودمونو عضوی از جامعه بدونیم … کمک فکری کنیم .. کمک مالی کنیم …. خودسازی کنیم چرا که خودسازی خودش می تونه شاه کلیدی باشه واسه مشکلات جامعه ای که در اون زندگی می کنیم … هر کاری که بتونیم انجام بدیم … به خصوص واسه کسانی که می خوان رضای خدا رو به دست بیارن … می خوان بهشت برن … می خوان مذهبی زندگی کنن …
    مذهبی بودن این نیست که شبانه روز سرت روی مهرباشه و روزه بگیری و حج بری کربلا بری و بی خبر باشی که دو تا خونه انورتر از خونه تو یه خانواده مشکل دارن … بی پولن … گرسنه ن ..
    از شما آقا مسعود عزیز هم می خوام که بنویسید ……….. بنویسید از دردهای جامعه … بنویسید شاید بتونید مردمی که خودشون به خواب زدن وادار به تفکر کنید … شاید که چشم باز کنند

  40. 1- این که روسپی باشی و خودفروشی کنی شرف داره به اینکه بسیجی باشی وآدمفروشی و دیگرفروشی کنی…
    2- این زن آزاده و حق داره هرطور دوست داره نفس بکشه
    3- این طرز فکر کسایی که گفتن » خاک بر سرش»، طرز فکر کثیف اسلامیه که امیدوارم هرچه زودتر ریشش خشک بشه…

  41. نشد همه پست ها رو بخونم ولی یه چندتا از اون پرمدعا هاشو خوندم. طرف داره میگه تو دهنش میشاشن اونوقت میای میگی لذت مساویه ذلت؟ واقعا براش لذت داره تنشو بفروشه؟ راه حلت فقط اینه که بره خودشو بکشه؟مرگ با عزت؟ شماها که میگید خود کشی هم گناه کبیره س آخه. چه راهی جلوی پاش گذاشتی که انقدر ادعات میشه؟ یه کم انسان باشید. شما هم با با یه فاحشه همونطور دارید رفتار میکنید که مردای هوس باز.. چقدر متاسف شدم

  42. گفت: یه سوال؟
    گفتم: بپرس !
    گفت: می دونی فاحشه کیه؟
    یه خورده فکر کردم و گفتم:
    اونی که براش فرقی نمی کنه با کی بخوابه
    خندید و گفت:
    اینجوری که نصف بیشتر مرده فاحشه اند
    گفتم: پس کیه؟
    گفت: اونی که تو و بیرونش باهم فرق داره….

    فاحشه و بی شرف، فقر و بیکاریه، یا شایدم کسی که مسبب این فقرو بیکاریه اما هر آدمی مسوله رفتار خودشه … بستگی داره شرایط چی باشه….

  43. کاشکی میفهمیدی آنکه برای بدست آوردن محبتت حاضر است تنش را به تو بسپارد فاحشه نیست ، ……و آنکه برای به دنبال خود کشاندنت تنش را از تو میدزدد باکره نیست

  44. فاحشه کسی است که در زندگیش از همخوابگی با بزغاله نگذشته است و از همخوابگی با بزمچه هم نمیگذرد اما قصد دارد با دختری باکره ازدواج کند

  45. من نمیدونم کسی به این فکر نکرده که هر رابطۀ اینچنینی دو جنبه داره ؟ اگه من نوعی امروز تصمیم بگیرم که مداد نخرم و همه هم با من همراه بشن قطعاً دو روز دیگه در کارخونه مدادسازی تخته میشه . درست ؟ اگه برای فاحشه ها » مشتری دائمی » وجود نداشته باشه قطعاً فاحشگی تعطیل میشه . مشتری دارن که جنسشون فروش میره . عالیجنابان مذکر که بهشون برنخورده ایشاالله .
    این یه طرف ماجرا و طرف دیگه اینکه یعنی هیچ راهی برای شغل دیگری وجود نداره ؟ نمیتونه کلفتی کنه ؟ نمیتونه کارگری کنه ؟ یعنی هیچ کس توی این مملکت کلفت نمیخواد ؟ این همه شرکتهای خانه داری وجود دارن که آدم استخدام میکنن و میفرستن خونه های مردم برای کارگری ؟ مگه نه ؟
    از کجا اومدیم که انقده زود دلمون میلرزه ؟ شماهایی که دلتون سوخته چند سالتونه ؟ بابا یه خورده احساسات نازک رو کنار بذارین و ببینین که این آدمها چقدر راحت میتونن گولمون بزنن و شغل » شریف » خودشون رو » ناچار و لاجرم » جلوه بدن و رفتارشون رو توجیه کنن .
    من میگم سرکار علیه لطف بفرمایید اون هیکل مبارک رو یه تکونی بدین مطمئن باشین حتماً حتماً لااقل شغل کارگری گیرتون میاد اگه » واقعاً » تصمیم به کار درست و پاک داشته باشین . ولی نخیر، جنابعالی نمیخواین کار کنین چون شغلی که دارین راحت تر و بی دردسر تر و پر درآمد تره . ناخنهای لاک زده تون هم نمیشکنه . همیشه هم مشتری براش هست .

  46. سلام، خسته نباشید
    وب سایت شما را از بالاترین دیدم و خوندم . مطالبتون برام خیلی جالب بود ، میتونم شرکت کنم و نظر بدم؟ چون تا به حال این کار رو نکردم.
    ممنون میشم جواب بدهید

  47. در سایگون روزی که ارتش ویتکنگ، فردایش آنرا تسخیر کرد، به برکت ارتش آمریکا که هرجا ظاهر میشود، هرویین و فحشا را هم با آمدنش بوجود می آورد،‌ شهر پر از دختران جوانی بود که با آمریکایی ها در تماس بودند. آنان با گذاشتن بمب و دیگر عملیات خود فدایی، بلایی بسر این یانکی های متجاوز آوردند که من با هزاران کیلومتر فاصله از آنان، از شادی در پوست نمیگنجیدم. اینها گذشت و در همان شهر که سپس بنام شهر هوشی مین درآمد دو تن از این زنان، در اطاقی که تن فروشی(جندگی) میکردند، کارگاهی را بوجود آوردند و شروع بساختن دیگ و ماهیتابه از بقایای بمبها، کردند. اکنون مشهورترین وسایل جراحی با پولادی مخصوص، محصول همین کارخانه که ماوای اولیش همان اطاقک تن فروشی بود میباشد. در اروپا جراحی بدون این وسایل برای مدتی غیرقابل تصور است.
    چقدر جالب است که مانند تمام پاسخ ها به مسایل اجتماعی، پاسخ گویان به دو دسته تقسیم میشوند. یکی اخلاقیون که بستگی به اجتماعی که در آن قراردارند راجع بدان نظرمیدهند، زیرا فاحشه بودن در کشور سوید کاملا با فاحشگی در آلمان آنهم در بخشی که مثلا آدم دزدان آمریکایی(مافیا)، از آلبانی دخترهای نا بالغ را در شهر های مختلف آلمان، تحت اختیار دولتمردان و سران بانکها و بخصوص کلیسایی قرارمیدهند، کاملا فرق دارد. در مورد اول بطوریکه شنیده ام،‌ تن فروشی بشغلی تبدیل شده است که تمام بیمه های تامینی و تندرستی از طرف دولت حمل شده و مانند تمام شهروندان بایستی مالیات بپردازند. در صورتیکه در آلمان هر دختری که قصد فرار بسرش بزند، همچون در بلژیک که رو شد و تظاهرات چند صد هزار نفری هم براه افتاد، در سیاه چالی تنها گذاشته میشود تا فقط استخوانهایش باقی بماند همان کاری را که کلیسا با راهبه های آبستن کرده میکرد(به تاریخ کلیسای نوتردام دوپاری که توسط کمون پاریس در ۱۸۷۱بسخیر و روشد رجوع شود). در آفریقا و بخصوص افغانستان که شباهت زیادی به ایران دارند وضع شکل دیگری دارد.
    در این کشورها مساله تامین اجتماعی برای هیچ شخصی وجود ندارد و از امروز بفردا امکان سقوط به پرتگاه هولناک فقر برای همه موجود است. خود این بانوان محترمه که در بالا، تن فروشان را اعم از دختر و یا پسر، را درس عفت میدهند، کافیست که لحظه ای بیاندیشند، که هستی «محترمانه و با عفت» آنان به چه موی نازکی بند است.
    در ثانی زندگی سخت و دردناک فقط متعلق به این نوع نوجوانان و پا بسن گذاشتگان ما تنها تعلق ندارد،‌ سختی اصلی را از آقای اسانلو باید پرسید، باید از کسانی پرسید که تمام عمرشان را ۱۲ تا ۱۴ ساعت بایستی در محل کار با انظباطی( دیسیپلینی) بد تراز یک پادگان ارتشی سر کنند و از تمام حقوق ها محروم باشند، آنهم مادام العمر! یعنی کارگران.
    هرچه باشد، دیری نخواهد پایید که این نظامهای پوسیده مدرن لاییکی همچون نوع اروپایی آن، آلمان، انگلیس و فرانسه… و چه نظامهای پوسیده ماقبل تاریخی که دختران خود را زنده بگور میکردند و اکنون چون دست غیبی از آستین خدا بیرون آمده اند(شاهد از امام خمینی)، همچون نوع افغانی آن همگی درهم نوردیده خواهند شد، آنوقت است که شاهدِ صد، صد هزاران افراد تن فروش خواهیم بود، همچون دختران ویتنامی، پس از پیروزی بر آمریکا، در کنار ویتکنگ، نوآوری های تکنیکی و علمی را که به خاطر کسی، هم اکنون خطور نمیکند، خلق نمایند و بدرستی چراغ راه این با عفتان که از ترحم و یا حتی با احساس همدردی که از خود نشان میدهند و خود کوری هستند که میخواهند عصا کش دیگر نوجوانان گردند، گردند!
    دسته دوم که اکثرآنان مردانند، یا از این راه درآمد دارند یعنی بشغل شریف بکشی مشغولند، یا عدم این چنین شغل هایی نان آنان را از گندم به نان جو تبدیل میکند و در میان آنان هم افرادی هستند مانند رییس پلیس قبلی شهرمان که تن فروشان تهرانمان را به برگذاری نماز جمعه آنهم بی لباس مجبور کرد. اینان دیگر مریض هستند و فقط در روان خانه جای دارند!
    نا گفته نماند که دختران تن فروش جوانی که به ششصد راس تخمین زده میشود و با ماشینهای بسیار گرانقیمت دنبال مشتری(خبربری) هستند،‌ از مامورین سازمان اطلاعات میباشند.
    در خاتمه روی سخنم با کسانی هست که در جایی که از چنین حادثه های روان گدازی با اطلاع میشوند و مشغول تبلیع سبز ها میشوند و هنوز نفهمیده اند که سگ زرد برادر شغال است واینان چه در اروپا که شگننه طلبها هستند و اکنون رنگ سبز بخود گرفته اند و چه نوع داخلی آن که ما با آنان سروکار داریم، سالهای ۶۰ تا ۶۷ شدیدا خود دست اندر کار بوده اند. باشد که روزی درس عبرت بگیرند!

  48. الهي بميرم من هيچوقت از اين لحاظ به فاحشه نگاه نكرده بودم جاي تامل دارد واقعا….

  49. تن فروشها موجودات بدبختی هستند که عمر مفید کاریشون کوتاهه. هزار جور خطر و بیماری تهدیدشون می کنه و خیلی زود از دور خارج می شن و کسی پولی بهشون نمیده. حتی پولدارترینشون و بالاشهر نشیناشون هم دچار مشکلات روانی و روحی و جسمی میشن هرچقدر هم که درامد بالا داشته باشند. زیبایی و جذابیتشون خیلی زود ته میکشه و فقط نفرین و ناله زنها و مردها براشون می مونه. بعضی از نویسنده ها و کارگردانها گاهی سری به زندگی اینها زدند و حرفای جالبی زده شده خصوصا کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا ماکز.

  50. اگر از روز اول راه درست رو انتخاب کنی، درست فکر کنی و چشمتو روی خیلی از نداشته هات ببندی و به چیزی که داری و اونی که هستی افتخار کنی و طمع نکنی و با تلاش درست بخوای که به خواسته هات برسی هرگز به راه بد کشیده نمیشی. در ضمن اینو به اونایی میگم که نشستن و به قانون و دین و مملکت توهین میکنم میگم که من 12سال اروپا زندگی کدم و یک وچب از خاک ایرانو به کل اروپا نمیدم. انسان مسئول سرنوشت خودشه و حکومت نقش کمرنگی توی سرنوشت داره. ما شاید نتونیم مملکت و دنیارو عوض کنیم اما خودمون رو که میتونیم!!!

  51. خیلی کثبف بود. اون قسمتش که روت بشاشند…یه فرد چطور میتونه کسی رو که نمیشناسه باهاش یه رابطه به این نزدیکی داشته باشه. مشکل جداکردن عشق از سکس همینه. سکس نمیتونه یه شغل باشه به هیچ عنوان بلکه یه رابطه است. البته تو زندگیهای معمولی هم فکر نکن اوضاع سکس و عشق خیلی خوبه. این تیپ مردهایی که گفتی چنین درخواستهایی دارند و بعد از ارضا شدن بدون توجه به سلامتی و نیازهای زن پامیشن میرن کم نیستند خصوصا تو جامعه ما که شدیدا مردها به خودشون حق میدن و برای طرف مقابلشون کوچکترین سهمی قائل هستند. احتمالا فکرمیکند زن نیاز جنسی نداره و فقط خودشون دارند. و با این فکر کودکانه بدون کمترین محبتی به او فقط وقتی که یه غریبه رو میبینند بلدند داد بزنند و هوار بکشند که مثلا نزدیک نشو. این بدترین نوع رابطه با زنهاست. آنهایی که تجاوز میکنند که جای خود دارند در پلیدی.

  52. سکس یه رابطه دوطرفه است و باید دونفر لذت ببرند تازه شاید اگر در سکس مرد از زن اطاعت کنه بهتر باشه تا زن از مرد. چون مرد تو جاهای دیگه به قدر کافی قلدر هست و این تنها جایی است که زن میتونه فرماندهی کنه. خشونت خانگی و فاحشگی و آزارهای جنسی در کوچه و خیابان و نگاههای آزاردهنده بدترین نوع رابطه جنسی اند که مرد پس از لذات فراوان به زن به چشم یه موجود بی ارزش نگاه میکنه که حتی سزاوار کتک خوردنه.. یه سریها از سر غیرت کتک میزنند که به نظر خودشون کار درستی میکنند درحالیکه آزار آزاره.فقط شدت و کم داره. زن که نمیتونه با زور بازو مقابله به مثل کنه اگه میتونست تا حالا نسل آقایون منقرض میشد چون حسابی رو اعصابند با حرکاتشون

برای احسان پاسخی بگذارید لغو پاسخ